گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
جلد دوم






اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
پیشگفتار گزیده تفسیر نمونه! ..... ص : 19
بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است. معارف، احکام، برنامه زندگی، سیاست اسلامی، راه به سوي قرب خدا، همه و همه
را در این کتاب بزرگ آسمانی مییابیم.
بنابر این، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینی خود روز به روز آشناتر شود این از یکسو.
از سوي دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیداري مسلمین در عصر ما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیچیده است،
حس کنجکاوي مردم غیر مسلمان جهان را براي آشنایی بیشتر به این کتاب آسمانی برانگیخته است، به همین دلیل در حال حاضر
از همه جا تقاضاي ترجمه و تفسیر قرآن به زبانهاي زنده دنیا میرسد، هر چند متأسفانه جوابگویی کافی براي این تقاضاها نیست،
ولی به هر حال باید تلاش کرد و خود را آماده براي پاسخگویی به این تقاضاهاي مطلوب کنیم.
خوشبختانه حضور قرآن در زندگی مسلمانان جهان و بخصوص در محیط کشور ما روز به روز افزایش پیدا میکند، قاریان بزرگ،
حافظان ارجمند، مفسران آگاه ص: 20
در جامعه امروز ما بحمد اللّه کم نیستند، رشته تخصصی تفسیر در حوزه علمیه قم به صورت یکی از رشتههاي تخصصی مهم
« تفسیر نمونه » درآمده و متقاضیان بسیاري دارد، درس تفسیر نیز از دروس رسمی حوزهها و از مواد امتحانی است، و در همین راستا
نوشته شد، که تفسیري است سلیس و روان و در عین حال پر محتوا و ناظر به مسائل روز و نیازهاي زمان، و شاید یکی از دلایل
گسترش سریع آن همین اقبال عمومی مردم به قرآن مجید است.
گرچه براي تهیه این تفسیر به اتفاق گروهی از فضلاي گرامی حوزه علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا
آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-
محمود عبد اللهی- محسن قرائتی و محمد محمدي اشتهاردي) در مدت پانزده سال زحمات زیادي کشیده شد، ولی با توجه به
استقبال فوق العادهاي که از سوي تمام قشرها و حتی برادران اهل تسنن از آن به عمل آمد، تمام خستگی تهیه آن برطرف گشت و
صفحه 68 از 529
این امید در دل دوستان بوجود آمد که ان شاء اللّه اثري است مقبول در پیشگاه خدا.
در ( 27 ) جلد نیز بارها به چاپ رسیده است، و « اردو » متن فارسی این تفسیر دهها بار چاپ و منتشر شده، و ترجمه کامل آن به زبان
اخیرا در بیروت به چاپ رسید و در نقاط مختلف کشورهاي اسلامی انتشار « الأمثل » نیز به نام تفسیر « عربی » ترجمه کامل آن به زبان
یافت.
هم اکنون در دست تهیه است که امیدواریم آن هم به زودي در افق مطبوعات اسلامی ظاهر گردد. « انگلیسی » ترجمه آن به زبان
آن شدند. « خلاصه » بعد از انتشار تفسیر نمونه گروه کثیري خواهان نشر
چرا که مایل بودند بتوانند در وقت کوتاهتر و با هزینه کمتر به محتواي اجمالی آیات، و شرح فشردهاي آشنا شوند، و در بعضی از
کلاسهاي درسی که تفسیر قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسی از آن بهرهگیري شود. ص: 21
این درخواست مکرّر، ما را بر آن داشت که به فکر تلخیص تمام دوره ( 27 ) جلدي تفسیر نمونه، در پنج جلد بیفتیم ولی این کار
آسانی نبود، مدتی در باره آن مطالعه و برنامهریزي شد و بررسیهاي لازم به عمل آمد تا این که فاضل محترم جناب مستطاب آقاي
بر ما روشن و مسلّم بود « فهرست موضوعی تفسیر نمونه » احمد- علی بابایی که سابقه فعالیت و پشتکار و حسن سلیقه ایشان در تهیه
عهدهدار انجام این مهمّ گردید و در مدت دو سال کار مستمر شبانهروزي این مهمّ به وسیله ایشان انجام گردید.
اینجانب نیز با فکر قاصر خود کرارا بر نوشتههاي ایشان نظارت کردم و در مواردي که نیاز به راهنمایی بود به اندازه توانایی مسائل
لازم را تذکر دادم، و در مجموع فکر میکنم بحمد اللّه اثري ارزنده و پربار به وجود آمده که هم قرآن با ترجمه سلیس را در بر
دارد و هم تفسیر فشرده و گویایی، براي کسانی که میخواهند با یک مراجعه سریع از تفسیر آیات آگاه شوند، میباشد.
و نام آن برگزیده تفسیر نمونه نهاده شد.
و من به نوبه خود از زحمات بیدریغ ایشان تشکر و قدردانی میکنم، امیدوارم این خلاصه و فشرده که گزیدهاي است از قسمتهاي
حساس، و حدیث مجملی از آن مفصل، نیز مورد قبول اهل نظر و عموم قشرهاي علاقهمند به قرآن گردد و ذخیرهاي براي همه ما در
باشد. « یوم الجزاء »
1372 /10 / قم- حوزه علمیه ناصر مکارم شیرازي 13 رجب 1414 روز میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مطابق با 6
ص: 23
ادامه جزء هشتم ..... ص : 23
سوره اعراف [ 7] ..... ص : 23
اشاره
نازل شده و 206 آیه دارد « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 23
کرده سپس براي احیاي شخصیت انسان، داستان آفرینش آدم را با اهمیت « مبدء و معاد » در آغاز اشاره کوتاه و گویایی به مسأله
فراوان شرح میدهد. بعد پیمانهایی را که خدا از فرزندان آدم در مسیر هدایت و صلاح گرفته یک یک برمیشمرد.
سپس براي نشان دادن شکست و ناکامی اقوامی که از مسیر توحید و عدالت و پرهیزکاري منحرف میشوند، و هم براي نشان دادن
صفحه 69 از 529
را بیان کرده، و با « شعیب » و « لوط » و « نوح » پیروزي مؤمنان راستین، سرگذشت بسیاري از اقوام پیشین و انبیاي گذشته مانند
با فرعون این بخش را پایان میدهد. « موسی » سرگذشت مشروح بنی اسرائیل و مبارزه
در آخر سوره بار دیگر به مسأله مبدء و معاد باز میگردد و انجام و آغاز را بدین وسیله تکمیل میکند.
فضیلت تلاوت این سوره: ..... ص : 23
هر کس سوره اعراف را در هر ماه بخواند در روز قیامت، از کسانی خواهد بود که » : از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود
نه ترسی بر آنهاست و نه غمی دارند (من الّذین فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ) و اگر در هر جمعه بخواند، در روز قیامت از
.« کسانی میباشد که بدون حساب به بهشت میرود
ص: 24 « تلاوت » و « قرائت » ، در این سوره آیات محکمهاي است » : و نیز فرمود
.« را فراموش نکنید، زیرا اینها روز رستاخیز در پیشگاه خدا براي کسانی که آنها را خواندهاند گواهی میدهند « قیام به آنها » و
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الأعراف( 7): آیۀ 1 ..... ص : 24
است « الف، لام، میم و صاد » : برخورد میکنیم که در اینجا چهار حرف « حروف مقطّعه » (آیه 1)- در آغاز این سوره بار دیگر به
(المص).
ممکن است، یکی از اهداف این حروف، جلب توجه شنوندگان، و دعوت آنها به سکوت و استماع بوده باشد، زیرا ذکر این
حروف در آغاز سخن، مطلب عجیب و نوظهوري در نظر عرب بود، و حس کنجکاوي آنها را برمیانگیخت، و در نتیجه به دنباله
آن نیز گوش فرا میدادند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 2 ..... ص : 24
این کتابی است که بر تو نازل شده است، و نباید از ناحیه آن هیچ گونه نگرانی و ناراحتی به خود » : (آیه 2)- در این آیه میفرماید
کِتابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ). ) « راه دهی
جمله فوق به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دلداري میدهد، که چون این آیات از ناحیه خداست، نباید هیچ گونه نگرانی به خود راه
دهد، نه نگرانی از جهت عکس العملی که دشمنان لجوج و سرسخت در برابر آن نشان خواهند داد، و نه نگرانی از ناحیه نتیجه و
برداشتی که از تبلیغ این رسالت انتظار میرود.
هدف از نزول این کتاب انذار و بیم دادن مردم (از عواقب شوم افکار و اعمالشان است) و همچنین » : و در جمله بعد اضافه میکند
لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْري لِلْمُؤْمِنِینَ). ) « تذکر و یادآوري براي مؤمنان راستین
سورة الأعراف( 7): آیۀ 3 ..... ص : 24
« از آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، پیروي کنید » : (آیه 3)- سپس روي سخن را به عموم مردم کرده، میگوید
(اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ). و به این ترتیب، سخن از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مأموریت و رسالت او شروع میشود و به
وظیفه مردم منتهی میگردد.
صفحه 70 از 529
از فرمان غیر خداوند پیروي نکنید و از انتخاب ص: 25 » : و براي تأکید اضافه میکند
وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ). ) « ولیّ و سرپرستی جز او خودداري نمایید
کمتر متذکر » : اما چون آنها که به تمام معنی در برابر حق تسلیمند و از تذکرات، متذکر میگردند کمند، در پایان آیه میگوید
قَلِیلًا ما تَذَکَّرُونَ). ) « میشوید
از این آیه ضمنا استفاده میشود که انسان بر سر دو راهی است، یا پذیرش ولایت و رهبري خداوند، و یا داخل شدن در (ولایت)
دیگران، اگر مسیر اول را قبول کند، (ولیّ) او تنها خداست، اما اگر تحت ولایت دیگران قرار گیرد، هر روز باید بار کسی را بر
دوش گیرد و ارباب تازهاي انتخاب کند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 4 ..... ص : 25
است، اجمالی از سرگذشت اقوام متعددي همچون قوم نوح و « فهرستی » (آیه 4)- اقوامی که نابود شدند! این آیه و آیه بعد در واقع
فرعون و عاد و ثمود و لوط که بعدا خواهد آمد.
قرآن در اینجا به آنهایی که از تعلیمات انبیاء سرپیچی میکنند و به جاي اصلاح خویش و دیگران بذر فساد میپاشند، شدیدا اخطار
و مردم فاسد آنها را به « چقدر از شهرها و آبادیها را ویران کردیم » میکند که نگاهی به زندگانی اقوام پیشین بیفکنید و ببینید
نابودي کشانیدیم! (وَ کَمْ مِنْ قَرْیَۀٍ أَهْلَکْناها).
عذاب دردناك ما، در دل شب (در ساعاتی که در آرامش فرو رفته بودند) » : سپس چگونگی هلاکت آنها را چنین تشریح میکند
فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتاً أَوْ هُمْ ) « یا در وسط روز، به هنگامی که پس از فعالیتهاي روزانه به استراحت پرداخته بودند به سراغ آنها آمد
قائِلُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 5 ..... ص : 25
آنها به هنگامی که در گرداب بلا گرفتار میشدند و توفان مجازات، زندگیشان » : (آیه 5)- در این آیه سخن را چنین ادامه میدهد
و اعتراف میکردند که ظلم و ستمهایشان « را درهم میکوبید (از مرکب غرور و نخوت پیاده شده) فریاد میزدند: ما ستمگر بودیم
دامانشان را گرفته است! (فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ).
بود که حتی مغرورترین افراد خود را از آن « اجباري و اضطراري » ولی اعترافی که سودي به حال آنها نداشت، زیرا یک نوع اعتراف
ناگزیر میبینند، و کمترین ص: 26
نشانهاي از انقلاب روحی در آن نیست.
قابل ذکر است که این گونه آیات اخطارهاي کوبندهاي است براي امروز و براي فردا، براي ما و همه اقوام آینده، زیرا در سنّت و
قانون الهی تبعیض مفهوم ندارد.
هم اکنون، انسان صنعتی با تمام قدرتی که پیدا کرده است، در مقابل یک زلزله، یک توفان، یک باران شدید و مانند اینها به همان
اندازه ضعیف و ناتوان است که انسانهاي قبل از تاریخ ناتوان بودند، بنابراین همان عواقب شوم و دردناکی که ستمکاران اقوام
گذشته و انسانهاي مست غرور و شهوت و افراد سرکش و آلوده پیدا کردند، از انسانهاي امروز دور نیست.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 6..... ص : 26
صفحه 71 از 529
(آیه 6)- بازپرسی عمومی! در آیه قبل سخن از مجازات دنیوي ستمکاران در میان بود، در این آیه و سه آیه بعد از مجازات اخروي
آنها بحث میکند و به این ترتیب پیوندي روشن دارند.
از تمام کسانی که پیامبران به سوي آنها فرستاده شدند، بطور قطع در روز قیامت » : نخست به عنوان یک قانون عمومی میفرماید
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ). ) « سؤال میکنیم
که رسالت خویش را چگونه انجام دادند (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ). « از پیامبرانشان نیز میپرسیم » نه تنها از آنها سؤال میکنیم
بنابراین، هم رهبران مسؤولند و هم پیروان، هم پیشوایان و هم تابعان، منتها چگونگی مسؤولیتهاي این دو گروه متفاوت است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 7..... ص : 26
(آیه 7)- در این آیه براي این که کسی تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزي از علم خدا مخفی
ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را براي آنها شرح میدهیم، زیرا ما » : میماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم میگوید
همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ). « هرگز از آنها غایب نبودیم
سؤال براي چیست؟ ما میدانیم خدا همه چیز را میداند و اصولا در ص: 27
همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازي به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار دهد؟!
پاسخ این که: اگر سؤال براي استعلام و درك واقعیت چیزي باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد ولی اگر منظور توجه
دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکاري
خدمتهاي زیاد کردهایم، و او به جاي خدمت مرتکب خیانتهایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی
قرار داده و میگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردي؟ این سؤال براي کسب علم نیست
بلکه براي تفهیم طرف است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 8..... ص : 27
میکند که نظیر آن در سورههاي دیگر قرآن از « سنجش اعمال » (آیه 8)- در این آیه براي تکمیل بحث رستاخیز، اشاره به مسأله
جمله در سوره مؤمنون آیه 102 و 103 و سوره قارعه آیه 6 و 8 آمده است.
وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ). ) « مسأله توزین اعمال در آن روز حق است » : نخست میگوید
آنچه مسلم است این است که در روز رستاخیز اعمال انسان با وسیله خاصی سنجیده میشود نه با ترازوهایی همانند ترازوهاي دنیا،
و چه بسا آن وسیله همان وجود انبیاء و امامان و افراد صالح بوده باشد، و در روایاتی که از طرق اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده
است این مطلب به خوبی دیده میشود.
حتی در این جهان نیز دوستان خدا مقیاس سنجشند، ولی از آنجا که بسیاري از حقایق در این عالم در پرده ابهام میماند و در روز
قیامت که- به مقتضاي وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهیم/ 48 )- روز بروز و ظهور است این واقعیتها آشکار میگردد.
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ ) « کسانی که میزانهاي (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند » : در پایان آیه میفرماید
الْمُفْلِحُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 9..... ص : 27
صفحه 72 از 529
و کسانی که میزانهاي (عمل) آنها سبک است، افرادي هستند ص: 28 » -( (آیه 9
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ ) « که سرمایه وجود خود را، به خاطر ظلم و ستمی که نسبت به آیات ما میکردند، از دست دادهاند
الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ).
بدیهی است منظور از سبکی و سنگینی میزان اعمال، سبکی و سنگینی خود میزان نیست بلکه ارزش و وزن چیزهایی است که با
میزان سنجیده میشود.
اشاره به این است که این گونه اشخاص نه تنها به خود ستم میکنند، بلکه به برنامههاي هدایت الهی نیز ستم « ظلم به آیات » تعبیر
کردهاند، زیرا این برنامهها میبایست وسیله هدایت و نجات گردد، و اگر به آن بیاعتنایی شد و این اثر از آنها به دست نیامد، به
آنها ستم شده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 10 ..... ص : 28
(آیه 10 )- مقام با عظمت انسان در جهان هستی! به دنبال آیاتی که اشاره به مبدء و معاد در آنها شده بود در این آیه و آیات بعد،
ما » : و عظمت و اهمیت مقام او و چگونگی آفرینش او و افتخاراتی که خداوند به او داده، مورد بحث قرار داده، میفرماید « انسان »
وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ). ) « مالکیت و حکومت، و تسلط شما را بر زمین، مقرر داشتیم
اما با این حال کمتر شکر این همه نعمت و » .( وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ ) « و انواع وسایل زندگی را براي شما در آن قرار دادیم »
قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ). ) « موهبت را به جاي میآورید
سورة الأعراف( 7): آیۀ 11 ..... ص : 28
(آیه 11 )- ماجراي سرکشی و عصیان ابلیس! در هفت سوره از سورههاي قرآن اشاره به آفرینش انسان و چگونگی خلقت او شده
است.
ما شما را آفریدیم، و سپس صورت بندي کردیم، بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابلیس » : در آیه مورد بحث، خداوند میگوید
وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ ) « که در صف آنها قرار داشت اگرچه جزء آنها نبود) فرمان دادیم، براي آدم (جدّ نخستین شما) سجده کنند
صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ).
فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ ) « همگی (این فرمان را به جان و دل پذیرفتند و) براي آدم سجده کردند، مگر ابلیس که از سجده کنندگان نبود »
لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ). ص: 29
نبوده است، زیرا پرستش مخصوص خداست، بلکه سجده در اینجا به معنی « سجده پرستش » سجده فرشتگان براي آدم به معنی
خضوع و تواضع است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 12 ..... ص : 29
در آن هنگام که به تو » : را به خاطر سرکشی و طغیانگري مؤاخذه کرد، فرمود « ابلیس » (آیه 12 )- در این آیه میگوید: خداوند
قالَ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ). ) «؟ فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی
گفت: من از او بهترم، به دلیل این که مرا از آتش آفریدهاي و او را از خاك و » ، او در پاسخ به یک عذر ناموجه متوسل گردید
قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ). ) !« گل
صفحه 73 از 529
گویا چنین میپنداشت که آتش برتر از خاك است، و این یکی از بزرگترین اشتباهات ابلیس بود، شاید هم اشتباه نمیکرد و به
خاطر تکبر و خودپسندي دروغ میگفت.
و مقام خلافت و نمایندگی پروردگار بوده « روح انسانیت » اما امتیاز آدم در این نبود که از خاك است، بلکه امتیاز اصلی او همان
است.
در اینجا یک سؤال باقی میماند، و آن این که چگونه شیطان، با خدا سخن گفت، مگر وحی بر او نازل میشده است؟
پاسخ این سؤال این است که: هیچ مانعی ندارد که خداوند با شخص دیگري نه به عنوان وحی و رسالت، بلکه از طریق الهام
درونی، یا به وسیله بعضی از فرشتگان سخن بگوید، خواه این شخص از صالحان و پاکان باشد، همانند مریم و مادر موسی یا از
ناصالحان باشد مانند شیطان!
سورة الأعراف( 7): آیۀ 13 ..... ص : 29
(آیه 13 )- از آنجا که امتناع شیطان از سجده کردن، براي آدم (ع) یک امتناع ساده و معمولی نبود و نه یک گناه عادي محسوب
میشد، بلکه یک سرکشی و تمرّد آمیخته به اعتراض و انکار مقام پروردگار بود. به این جهت، مخالفت او سر از کفر و انکار علم و
حکمت خدا درآورد و به همین جهت، میبایست تمام مقامها و موقعیتهاي خویش را در درگاه الهی از دست بدهد، به همین سبب
، خداوند او را از آن مقام برجسته و موقعیتی که در صفوف فرشتگان پیدا کرده بود بیرون کرد و به او برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 30
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها). ) « فرمود: از این مقام و مرتبه، فرود آي »
تو حق نداري در این مقام و مرتبه، راه تکبر، پیش » : سپس سر چشمه این سقوط و تنزّل را با این جمله، براي او شرح میدهد که
فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها). ) « گیري
فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ). یعنی، نه تنها با ) « بیرونرو که از افراد پست و ذلیل هستی » : و باز به عنوان تأکید بیشتر، اضافه میفرماید
این عمل بزرگ نشدي، بلکه به عکس به خواري و پستی گراییدي.
از این جمله به خوبی روشن میشود که تمام بدبختی شیطان، مولود تکبر او بود.
اصول و ریشههاي کفر و عصیان، سه چیز است. حرص و تکبر و حسد، اما حرص » : از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود
سبب شد که آدم از درخت ممنوع بخورد، و تکبر سبب شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کند، و حسد سبب شد که یکی از
!« فرزندان آدم دیگري را به قتل رساند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 14 ..... ص : 30
(آیه 14 )- اما داستان شیطان به همین جا پایان نیافت، او به هنگامی که خود را مطرود دستگاه خداوند دید، طغیان و لجاجت را
خدایا! » : بیشتر کرد و به جاي توبه و بازگشت به سوي خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزي که از خدا تقاضا کرد این بود که گفت
قالَ أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ). ) « مرا تا پایان دنیا مهلت ده، و زنده بگذار
سورة الأعراف( 7): آیۀ 15 ..... ص : 30
قالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ). ) « فرمود: تو از مهلت داده شدگانی » (آیه 15 )- این تقاضاي او به اجابت رسید و خداوند
صفحه 74 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 16 ..... ص : 30
(آیه 16 )- ولی او نمیخواست براي جبران گذشته زنده بماند و عمر طولانی کند، بلکه هدف خود را از این عمر طولانی چنین
قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ ) « بیان کرد: اکنون که مرا گمراه ساختی! بر سر راه مستقیم تو کمین میکنم و آنها را از راه به در میبرم »
لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ). تا همانطور که من گمراه شدم، آنها نیز به گمراهی بیفتند!
سورة الأعراف( 7): آیۀ 17 ..... ص : 30
(آیه 17 )- سپس شیطان، براي تأیید و تکمیل گفتار خود، اضافه کرد که نه ص: 31
از پیش رو، و از پشت سر، و از طرف راست، و از طرف چپ (از چهار طرف) به سراغ آنها » تنها بر سر راه آنها کمین میکنم بلکه
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ ) « میروم، و اکثر آنها را شکرگزار نخواهی یافت
أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ).
منظور از » : در روایتی که از امام باقر علیه السّلام نقل شده، تفسیر عمیقی براي این چهار جهت دیده میشود، آنجا که میفرماید
این است که آخرت و جهانی را که در پیش دارد در نظر او سبک و ساده جلوه میدهد، و « پیش رو » آمدن شیطان به سراغ انسان از
این است که آنها را به گردآوري اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و « پشت سر » منظور از
این است که امور معنوي را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع « طرف راست » وارثان دعوت میکند، و منظور از
این است که لذات مادي و شهوات را در نظر آنها جلوه میدهد. « طرف چپ » میسازد، و منظور از
سورة الأعراف( 7): آیۀ 18 ..... ص : 31
(آیه 18 )- در این آیه بار دیگر فرمان بیرون رفتن ابلیس از حریم قرب خدا و مقام و منزلت رفیع صادر میشود، با این تفاوت که در
اینجا حکم طرد او به صورت تحقیرآمیز و شدیدتر صادر شده است و شاید به خاطر لجاجتی بود که شیطان در مورد اصرار در
از این مقام با بدترین ننگ و عار بیرون رو و » : وسوسه افراد انسان به خرج داد و گناه بزرگ دیگري بر گناه خود افزود به او فرمود
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً). ) !« باخواري و ذلت فرود آي
لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ). ) « و سوگند یاد میکنم که هر کس از تو پیروي کند، جهنم را از تو و آنها پر سازم »
سؤال: بعد از آنکه شیطان مرتکب چنان گناه بزرگی شد، چرا خداوند تقاضاي او را مبنی بر ادامه حیات او پذیرفت؟
پاسخ اینکه: ادامه حیات او به عنوان وجود یک نقطه منفی براي تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، بلکه مؤثر نیز بود، حتی
، قطع نظر از وجود شیطان، در درون خود ما، غرایز مختلفی وجود دارد، که چون در برابر نیروهاي عقلانی برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 32
و روحانی قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل میدهند که در این میدان پیشرفت و تکامل و پرورش وجود انسان صورت
میگیرد.
باید توجه داشت که خداوند اگرچه شیطان را در انجام وسوسههایش آزاد گذاشته ولی انسان را در برابر او بیدفاع قرار نداده است،
زیرا نیروي عقل و خرد به او بخشیده که میتواند سدّ نیرومندي در مقابل وسوسههاي شیطان به وجود آورد.
و از سوي دیگر فطرت پاك و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده و از سوي سوم
صفحه 75 از 529
فرشتگانی که الهام بخش نیکیها هستند، به کمک انسانهایی که میخواهند از وسوسههاي شیطان برکنار بمانند میفرستد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 19 ..... ص : 32
(آیه 19 )- وسوسههاي شیطانی در لباسهاي دلپذیر! از این به بعد فصل دیگري از سرگذشت آدم را بیان میکند، نخست خداوند به
وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ ) « و اي آدم! تو و همسرت (حوّا) در بهشت سکونت اختیار کنید » : آدم و همسرش دستور میدهد که
الْجَنَّۀَ).
از این جمله چنین استفاده میشود که آدم و حوّا در بدو خلقت در بهشت نبودند سپس به سوي بهشت راهنمایی شدند.
شما از هر نقطهاي و از هر درختی از درختان » : در این هنگام، نخستین تکلیف و امر و نهی پروردگار به این صورت، صادر شد
فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا ) « بهشت که میخواهید تناول کنید، اما به این درخت معین نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید بود
تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 20 ..... ص : 32
(آیه 20 )- سپس شیطان که بر اثر سجده نکردن رانده درگاه خدا شده بود و تصمیم قاطع داشت تا آنجا که میتواند از آدم و
به وسوسه کردن آنان مشغول شد، تا لباسهاي اطاعت و بندگی خدا را از تن آنان بیرون کند، و عورت آنها » فرزندانش انتقام بگیرد
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما). ) « را که پنهان بود آشکار سازد
و براي رسیدن به این هدف، از عشق و علاقه ذاتی انسان به تکامل و ترقی ص: 33
استفاده کرد. ،« زندگی جاویدان » و
خداوند شما را از این جهت نهی نکرده جز این که اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و » : لذا نخست به آدم و همسرش گفت
وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ). ) « یا عمر جاویدان پیدا میکنید
و به این ترتیب، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگري جلوه داد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 21 ..... ص : 33
(آیه 21 )- آدم با شنیدن این سخن در فکر فرو رفت، اما شیطان براي این که پنجههاي وسوسه خود را بیشتر و محکمتر در جان آدم
وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ). ) !« سوگندهاي شدیدي براي آنها یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم » و حوّا فرو برد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 22 ..... ص : 33
اشاره
(آیه 22 )- آدم که هنوز تجربه کافی در زندگی نداشت، و گرفتار دامهاي شیطان و خدعه و دروغ و نیرنگ نشده بود، سر انجام
فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ). ) « آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد « شیطان » تسلیم فریب شیطان شد، و به این ترتیب
همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباسهایشان از تنشان فرو ریخت اندامشان (عورتشان) آشکار »
صفحه 76 از 529
فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما). ) « گشت
و در حقیقت از لباس بهشتی که لباس کرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.
بلافاصله از برگهاي درختان بهشتی براي پوشیدن اندام خود، استفاده » قرآن سپس میگوید: هنگامی که آدم و حوّا چنین دیدند
و در این موقع از طرف خداوند ندا رسید که مگر من شما را از آن درخت نهی » .( وَ طَفِقا یَخْصِ فانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّۀِ ) « کردند
چرا فرمان مرا به دست فراموشی سپردید و در این گرداب « نکردم، مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار و سرسخت شماست
وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ). ) «؟ سقوط کردید
از مقایسه تعبیر این آیه با نخستین آیهاي که به آدم و حوّا اجازه سکونت در ص: 34
بهشت را میداد به خوبی استفاده میشود که آنها پس از این نافرمانی، چه اندازه از مقام قرب پروردگار دور شدند.
-1 شجره ممنوعه چه درختی بوده است؟ ..... ص : 34
بوده است و دیگري « گندم » ، که طبق معروف در روایات « مادي » در منابع اسلامی دو نوع تفسیر براي آن آمده است، یکی تفسیر
شده است، زیرا طبق این روایات، آدم پس از ملاحظه مقام و موقعیت « شجره حسد » که در روایات از آن تعبیر به « معنوي » تفسیر
خود چنین تصور کرد که مقامی بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولی خداوند او را به مقام جمعی از اولیا از فرزندان او (پیامبر
اسلام و خاندانش) آشنا ساخت، او حالتی شبیه به حسد پیدا کرد، و همین شجره ممنوعه بود که آدم مأمور بود به آن نزدیک نشود.
در حقیقت طبق این روایات، آدم از دو درخت تناول کرد که یکی از مقام او پایینتر بود و او را به سوي جهان ماده میکشید و آن
گندم بود، و دیگري درخت معنوي مقام جمعی از اولیاء خدا بود که از مقام و موقعیت او بالاتر قرار داشت و چون از دو جنبه از حدّ
خود تجاوز کرد به آن سرنوشت گرفتار شد.
اما باید توجه داشت که این حسد از نوع حسد حرام نبوده و تنها یک احساس نفسانی بوده است، بیآنکه کمترین گامی بر طبق آن
بردارد.
-2 آیا آدم گناه کرد؟ ..... ص : 34
مدارك اسلامی به ما میگوید: هیچ پیامبري مرتکب گناه نمیشود، و مقام پیشوایی خلق به شخص گناهکار، واگذار نخواهد شد،
و میدانیم که آدم از پیامبران الهی بود، بنابراین آنچه در پارهاي از تعبیرات در باره پیامبران در قرآن آمده است که نسبت عصیان به
است، نه گناه مطلق. « ترك اولی » و « عصیان نسبی » آنها داده شده، همگی به معنی
گناه مطلق همان مخالفت نهی تحریمی و مخالفت با فرمان ،« گناه نسبی » و « گناه مطلق » ، توضیح این که: گناه بر دو گونه است
قطعی خداوند است و هرگونه ترك واجب و انجام حرام را شامل میشود.
آن است که عمل غیر حرامی از شخص بزرگی سر زند، که با ص: 35 « گناه نسبی » اما
توجه به مقام و موقعیتش شایسته او نباشد.
فی المثل نمازي که ممکن است از یک فرد عادي، نماز ممتازي باشد براي اولیاء حق، گناه محسوب شود.
از « ترك اولی » سایر اعمال آنها غیر از عبادات نیز چنین است، و با توجه به موقعیت آنها سنجیده میشود، به همین دلیل اگر یک
آنها سر زند، مورد عتاب و سرزنش پروردگار قرار میگیرند- منظور از ترك اولی این است که انسان کار بهتر را رها کند و سراغ
صفحه 77 از 529
کار خوب یا مباحی برود.
نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و مخالفت با این نهی- هر « شجره ممنوعه » نهی آدم از
چند نهی کراهتی بود- موجب چنان مؤاخذه و مجازاتی از طرف خداوند گردید.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 23 ..... ص : 35
(آیه 23 )- بازگشت آدم به سوي خدا! سر انجام هنگامی که آدم و حوّا، به نقشه شیطانی ابلیس واقف شدند و نتیجه کار خلاف
گفتند: » خود را دیدند به فکر جبران گذشته افتادند و نخستین گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خویشتن، در پیشگاه خدا قرار دادند و
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا). ) « پروردگار! ما بر خویشتن ستم کردیم
وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُ ونَنَّ مِنَ ) « و اگر ما را نیامرزي و رحمت خود را شامل حال ما نکنی، از زیانکاران خواهیم بود »
الْخاسِرِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 24 ..... ص : 35
(آیه 24 )- گرچه توبه خالصانه آدم و همسرش در پیشگاه خدا پذیرفته شد ولی به هر حال اثر وضعی آن عمل، دامانشان را گرفت،
فرمود: فرود آیید در حالی که شما با یکدیگر (انسان و شیطان) » ، و دستور خارج شدن از بهشت از سوي خداوند به آنها داده شد
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ). ) « دشمن خواهید بود
وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ). ) « و زمین تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهرهگیري شما خواهد بود »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 25 ..... ص : 35
نیز به آنها گوشزد کرد، که هم در زمین زندگی میکنید و هم در آن میمیرید، و از همان براي حساب در روز » (آیه 25 )- و
قالَ ص: 36 ) « رستاخیز، برانگیخته خواهید شد
فِیها تَحْیَوْنَ وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ)
سورة الأعراف( 7): آیۀ 26 ..... ص : 36
اشاره
(آیه 26 )- اخطار به همه فرزندان آدم! خداوند از این جا به بعد یک سلسله دستورات و برنامههاي سازنده، براي همه فرزندان آدم،
بیان میکند، که در حقیقت دنبالهاي است از برنامههاي آدم در بهشت.
اي فرزندان آدم! ما » : نخست به همان مسأله لباس و پوشانیدن بدن که در سرگذشت آدم نقش مهمی داشت اشاره کرده، میفرماید
یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً ) « لباسی بر شما فرو فرستادیم، که (اندام شما را میپوشاند و) زشتیهاي بدنتان را پنهان میسازد
یُوارِي سَوْآتِکُمْ).
وَ رِیشاً). ) « مایه زینت شماست » ولی فایده این لباس که براي شما فرستادهایم، تنها پوشانیدن تن و مستور ساختن زشتیها نیست بلکه
صفحه 78 از 529
لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان میدهد.
به دنبال این جمله که در باره لباس ظاهري سخن گفته است، قرآن بحث را به لباس معنوي کشانده و آن چنان که سیره قرآن در
وَ لِباسُ التَّقْوي ) « لباس پرهیزکاري و تقوا از آن هم بهتر است » : بسیاري از موارد است، هر دو جنبه را به هم میآمیزد و میگوید
ذلِکَ خَیْرٌ).
تشبیه تقوي و پرهیزکاري به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایی است، زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ
میکند، و هم سپري است در برابر بسیاري از خطرها، و هم عیوب جسمانی را میپوشاند و هم زینتی است براي انسان، روح تقوي و
پرهیزکاري نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتی گناهان و حفظ از بسیاري از خطرات فردي و اجتماعی، زینت بسیار بزرگی براي او
محسوب میشود زینتی است چشمگیر که بر شخصیت او میافزاید.
و امثال آن « عمل صالح » و « حیاء » است، که جان انسان را حفظ میکند و معنی « روح تقوا و پرهیزکاري » منظور از لباس تقوا همان
در آن جمع است.
این (لباسهایی که خدا براي شما قرار داده اعم از لباس مادي و معنوي، لباس جسمانی و لباس تقوا) همگی » : در پایان آیه میفرماید
از آیات و نشانههاي خداست ص: 37
ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ). ) « تا بندگان متذکر نعمتهاي پروردگار شوند
لباس در گذشته و حال- ..... ص : 37
تا آنجا که تاریخ نشان میدهد همیشه انسان لباس میپوشیده است، ولی وسایل تولید لباس در عصر ما به قدري متنوع شده و توسعه
یافته است که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.
و متأسفانه، جنبههاي فرعی و حتی نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش یافته که فلسفه اصلی لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار
میدهد.
لباس عاملی شده براي انواع تجمل پرستیها، توسعه فساد، تحریک شهوات، خودنمایی و تکبر و اسراف و تبذیر و امثال آن، حتی گاه
دیده میشود که جنبه جنون آمیز آن بر جنبه عقلانیش برتري دارد و به « جوانان غربزده » لباسهایی در میان جمعی از مردم بخصوص
همه چیز شباهت دارد جز به لباس.
مسأله مدپرستی در لباس نه تنها ثروتهاي زیادي را به کام خود فرو میکشد، بلکه قسمت مهمی از وقتها و نیروهاي انسانی را نیز بر
باد میدهد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 27 ..... ص : 37
(آیه 27 )- در این آیه خداوند به همه افراد بشر و فرزندان آدم، هشدار میدهد که مراقب فریبکاري شیطان باشند زیرا شیطان سابقه
دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده و همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسهها از اندام آنان بیرون کرد، ممکن است
اي فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن چنانکه پدر و مادر شما را از » : لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید، لذا میگوید
یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما ) « بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد، تا عورتشان را به آنها نشان دهد
أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّۀِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما).
او و همکارانش شما را میبینند در حالی که شما » ، سپس تأکید میکند که حساب شیطان و همکارانش از سایر دشمنان جداست
صفحه 79 از 529
و از چنین دشمنی باید سخت برحذر بود! (إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ). « آنها را مشاهده نمیکنید
و در پایان آیه جملهاي بیان میکند که در حقیقت پاسخی است به یک ایراد ص: 38
مهم و آن این که اگر کسی بگوید: چگونه خداوند دادگر و مهربان دشمنی را با این قدرت بر انسان مسلط ساخته، دشمنی که هیچ
گونه موازنه قوا با او ندارد، به هر کجا بخواهد میرود، بدون این که کسی حضورش را احساس کند، حتی طبق بعضی از روایات
در درون وجود انسان همچون جریان خون در رگها حرکت میکند! آیا این با عدالت پروردگار سازگار است؟
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ ) « ما شیاطین را اولیاء و سرپرستان افراد بیایمان قرار دادیم » : آیه در پاسخ این سؤال احتمالی، میگوید
لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ).
یعنی، تنها پس از موافقت خود انسان است که شیطان میتواند از مرزهاي روح او بگذرد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 28 ..... ص : 38
(آیه 28 )- در این آیه اشاره به یکی از وسوسههاي مهم شیطانی میکند که بر زبان جمعی از انسانهاي شیطان صفت نیز جاري
هنگامی که عمل زشت و قبیحی را انجام میدهند (اگر از دلیل آن سؤال شود، در پاسخ) میگویند: این راه » : میشود و آن این که
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَۀً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا ) « و رسمی است که نیاکان خود را بر آن یافتهایم خداوند هم ما را به آن دستور داده است
وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها).
جالب این که قرآن در پاسخ آنها اعتنایی به دلیل اول یعنی پیروي کورکورانه از نیاکان نمیکند و تنها به پاسخ دلیل دوم قناعت
زیرا حکم او از فرمان عقل جدا نیست (قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا « بگو: خداوند هرگز به کارهاي زشت و قبیح فرمان نمیدهد » : کرده، میگوید
یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ).
أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). ) « آیا به خدا نسبتهایی میدهید که نمیدانید » : سپس با این جمله آیه ختم میشود که
از مصادیق « پیروي از پیشوایان ظلم و ستم » و « طواف عریان » در اینجا هر گونه کار زشت و قبیحی است که مسأله « فاحِشَۀً » منظور از
روشن آن محسوب میگردد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 29 ..... ص : 38
(آیه 29 )- در این آیه به اصول دستورات پروردگار در زمینه وظایف عملی در یک جمله کوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقاید
دینی یعنی، مبدء و معاد را بطور ص: 39
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ). ) « به آنان بگو: پروردگار من به عدالت دستور داده است » ! فشرده بیان میکند نخست میگوید: اي پیامبر
و از ذات « توجه قلب خویش را در هر عبادتی به او کنید » : سپس دستور به یکتاپرستی و مبارزه با هرگونه شرك داده، میفرماید
پاك او به سوي دیگر منحرف نشوید (وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ).
وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ). ) « او را بخوانید و دین و آیین خود را خالص و مخصوص او قرار دهید »
پس از تحکیم پایه توحید، توجه به مسأله معاد و رستاخیز کرده، میگوید:
کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ). ) « همان گونه که شما را در آغاز آفرید، دگر بار در قیامت باز میگردید »
آیه فوق یکی از کوتاهترین و جالبترین تعبیرات را در زمینه معاد جسمانی بازگو میکند، و میگوید: نگاهی به آغاز آفرینش خود
کنید ببینید همین جسم شما که از مقدار زیادي آب و مقدار کمتري مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات ترکیب شده است در آغاز
صفحه 80 از 529
کجا بود؟ آبهایی که در ساختمان جسم شما به کار رفته هر قطرهاي از آن احتمالا در یکی از اقیانوسهاي روي زمین سرگردان بود و
سپس تبخیر گردید و تبدیل به ابرها و به شکل قطرات باران بر زمینها فرو ریختند، و ذراتی که هم اکنون از مواد جامد زمین در
ساختمان جسم شما به کار رفته، روزي به صورت دانه گندم یا میوه درخت، یا سبزیهاي مختلف بود که از نقاط پراکنده زمین
گردآوري شد.
بنابراین چه جاي تعجب که پس از متلاشی شدن و بازگشت به حال نخستین، باز همان ذرات جمع آوري گردد و به هم پیوندند و
اندام نخستین را تشکیل دهند؟
همان گونه که در آغاز، خدا شما را آفریده است در روز » و اگر چنین چیزي محال بود چرا در آغاز آفرینش انجام شد؟ بنابراین
.« رستاخیز نیز باز میگرداند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 30 ..... ص : 39
(آیه 30 )- در این آیه چگونگی عکس العملهاي مردم را در برابر این دعوت (دعوت به سوي نیکیها و توحید و معاد) بیان کرده،
فَرِیقاً برگزیده تفسیر نمونه، ) « جمعی را هدایت کرده و جمعی (که شایستگی نداشتهاند) گمراهی بر آنها مسلّم شده است » : میگوید
ج 2، ص: 40
هَدي وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَۀُ)
و براي این که کسی تصور نکند بدون جهت خداوند، طایفهاي را هدایت میکند و جمع دیگري را گمراه، در جمله بعد اضافه
گروه گمراهان همانها بودند که شیاطین را اولیاي خود انتخاب کرده بودند، و به جاي ولایت پروردگار ولایت شیطان را » : میکند
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) « پذیرفتند
وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ). ) « چنین میپنداشتند که هدایت یافتگان واقعی آنها هستند » و عجب این که با تمام گمراهی و انحراف
این حالت مخصوص کسانی است که در طغیان و گناه فرو روند و در این حال درهاي هدایت بکلی به روي آنها مسدود خواهد
شد، و این همان چیزي است که خودشان براي خویشتن فراهم ساختهاند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 31 ..... ص : 40
اي فرزندان آدم! » ، (آیه 31 )- در این آیه به عنوان یک قانون همیشگی که شامل تمام اعصار و قرون میشود دستور میدهد که
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ). ) « زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید
باشد که شامل پوشیدن لباسهاي مرتب و پاك و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار « زینتهاي جسمانی » این جمله میتواند هم اشاره به
یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص. ،« زینتهاي معنوي » بردن عطر و مانند آن میشود، و هم شامل
وَ) « بخورید و بنوشید » در جمله بعد اشاره به مواهب دیگر یعنی خوردنیها و آشامیدنیهاي پاك و پاکیزه میکند، میگوید از آنها
کُلُوا وَ اشْرَبُوا).
اما چون طبع زیاده طلب انسان، ممکن است از این دو دستور سوء استفاده کند و به جاي استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و
ولی اسراف نکنید که خدا مسرفان را » : تغذیه صحیح، راه تجمل پرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه میکند
وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ). ) « دوست نمیدارد
کلمه بسیار جامعی است که هرگونه زیادهروي در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایی و اتلاف و مانند آن را شامل « اسراف » کلمه
صفحه 81 از 529
میشود. ص: 41
جمله کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، در آیه فوق آمده، گرچه بسیار ساده به نظر میرسد، اما امروز
ثابت شده است که یکی از مهمترین دستورات بهداشتی همین است، زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده که سر چشمه
بسیاري از بیماریها، غذاهاي اضافی است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقی میماند، این مواد اضافی هم بار سنگینی
است براي قلب و سایر دستگاههاي بدن و هم منبع آمادهاي است براي انواع عفونتها و بیماریها! عامل اصلی تشکیل این مواد مزاحم،
است، و راهی براي جلوگیري از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست، کسانی « پرخوري » اسراف و زیادهروي در تغذیه و به اصطلاح
که این دستور را ساده فکر میکنند خوب است در زندگی خود آن را بیازمایند تا اهمیت رعایت این دستور را در سلامت جسم و
تن خود ببینند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 32 ..... ص : 41
(آیه 32 )- در این آیه با لحن تندتري به پاسخ آنها که گمان میبرند، تحریم زینتها و پرهیز از غذاها و روزیهاي پاك و حلال،
بگو: چه کسی زینتهاي الهی را که براي » ! نشانه زهد و پارسایی و مایه قرب به پروردگار است پرداخته، میگوید: اي پیامبر
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَۀَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ ) « بندگانش آفریده و همچنین مواهب و روزیهاي پاکیزه را تحریم کرده است
الرِّزْقِ).
بگو: این نعمتها و موهبتها براي افراد با ایمان در این زندگی دنیا آفریده شده (اگرچه » سپس براي تأکید اضافه میکند: به آنها
دیگران نیز بدون داشتن شایستگی از آن استفاده میکنند) ولی در روز قیامت و زندگی عالیتر (که صفوف کاملا از هم مشخص
و دیگران بکلی از آن محروم میشوند! (قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا « میشوند) اینها همه در اختیار افراد با ایمان و درستکار قرار میگیرد
فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَۀً یَوْمَ الْقِیامَۀِ).
« این چنین آیات و احکام خود را براي جمعیتی که آگاهند و میفهمند تشریح میکنیم » : در پایان آیه به عنوان تأکید میگوید
(کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).
در مورد استفاده از انواع زینتها، اسلام مانند تمام موارد، حدّ اعتدال را ص: 42
انتخاب کرده است و استفاده کردن از زیباییهاي طبیعت، لباسهاي زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز
شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 33 ..... ص : 42
(آیه 33 )- محرمات الهی! بارها دیدهایم که قرآن مجید هرگاه سخن از امر مباح یا لازمی به میان میآورد، بلافاصله از نقطه مقابل
آن یعنی زشتیها و محرمات سخن میگوید، تا هر دو بحث، یکدیگر را تکمیل کنند، در اینجا نیز به دنبال اجازه استفاده از مواهب
الهی و زینتها و نفی تحریم آنها، سخن از محرمات به میان آورده و بطور عموم، و سپس بطور خصوص انگشت روي چند نقطه مهم
میگذارد.
بگو: » ! در آغاز از تحریم فواحش سخن میگوید، میفرماید: اي پیامبر
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ ) « پروردگار من تنها اعمال زشت و قبیح را حرام کرده است، اعم از این که آشکار باشد یا پنهان
مِنْها وَ ما بَطَنَ).
صفحه 82 از 529
وَ الْإِثْمَ). ) « و (همچنین) گناه و ستم به ناحق را » : سپس موضوع را تعمیم داده، میگوید
بار دیگر انگشت روي چند قسمت از بزرگترین گناهان گذاشته، میگوید:
وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ). ) « و هرگونه ستم و تجاوز به ناحق به حقوق دیگران »
این که چیزي را که خداوند دلیلی براي آن نازل » سپس اشاره به مسأله شرك کرده، میگوید: و نیز پروردگار من، حرام کرده
وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً). ) « نکرده، شریک او قرار دهید
و» : آخرین چیزي را که به عنوان محرمات روي آن تکیه میکند، نسبت دادن چیزي به خدا بدون علم و آگاهی است، میفرماید
وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). ) « این که به خدا مطلبی نسبت دهید که نمیدانید
سورة الأعراف( 7): آیۀ 34 ..... ص : 42
(آیه 34 )- هر جمعیتی سر انجامی دارد! در این آیه خداوند به یکی از قوانین آفرینش یعنی فنا و نیستی ملتها، اشاره میکند و
بحثهاي مربوط به زندگی فرزندان آدم در روي زمین و سر انجام و سرنوشت گنهکاران که در آیات قبل گفته شد با این بحث
براي هر امتی زمان و مدت معینی ص: 43 » : روشنتر میشود نخست میگوید
وَ لِکُلِّ أُمَّۀٍ أَجَلٌ). ) « وجود دارد
فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا ) « و به هنگامی که این اجل فرا رسد، نه لحظهاي تأخیر خواهند کرد و نه لحظهاي بر آن پیشی میگیرند »
یَسْتَأْخِرُونَ ساعَۀً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ).
یعنی، ملتهاي جهان همانند افراد، داراي مرگ و حیاتند، ملتهایی از صفحه زمین برچیده میشوند، و به جاي آنها ملتهاي دیگري
قرار میگیرند، قانون مرگ و حیات مخصوص افراد انسان نیست، بلکه اقوام و جمعیتها و جامعهها را نیز در بر میگیرد با این تفاوت
که مرگ ملتها غالبا بر اثر انحراف از مسیر حق و عدالت و روي آوردن به ظلم و ستم و غرق شدن در دریاي شهوات و فرو رفتن در
امواج تجمل پرستی و تنپروري میباشد.
هنگامی که ملتهاي جهان در چنین مسیرهایی گام بگذارند، و از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، سرمایههاي هستی خود را
یکی پس از دیگري از دست خواهند داد و سر انجام سقوط میکنند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 35 ..... ص : 43
اي فرزندان آدم! اگر » : (آیه 35 )- دستور دیگري به همه فرزندان آدم! بار دیگر خداوند فرزندان آدم را مخاطب ساخته، میگوید
رسولانی از خودتان (از طرف من) به سوي شما آمدند که آیات مرا به شما عرضه میدارند (از آنها پیروي کنید) زیرا آنها که
یا بَنِی ) « پرهیزکاري پیشه کنند و در اصلاح خویشتن و دیگران بکوشند نه وحشتی از مجازات الهی خواهند داشت و نه اندوه و غمی
آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی فَمَنِ اتَّقی وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 36 ..... ص : 43
اما آنها که آیات ما را تکذیب کنند و در برابر آن تکبر ورزند آنها اصحاب دوزخند و » : (آیه 36 )- و در این آیه اضافه میکند
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ). ) « جاودانه در آن خواهند ماند
صفحه 83 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 37 ..... ص : 43
(آیه 37 )- از این آیه به بعد قسمتهاي مختلف از سرنوشت شومی که در انتظار افترا گویان و تکذیب کنندگان آیات خداست، بیان
شده، نخست میگوید:
چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ میبندند و یا آیات او را تکذیب ص: 44 »
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ). ) ؟« میکنند
آنان چند روزي بهره خود را از آنچه برایشان مقدر شده است میبرند و » : سپس وضع آنها را به هنگام مرگ چنین توصیف میکند
از نعمتهاي مختلف سهم خود را میگیرند، تا (پیمانه عمرشان لبریز گردد و به اجل نهایی برسد) در این هنگام فرشتگان ما که مأمور
أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتَّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ). ) « گرفتن ارواحند به سراغ آنها میآیند تا جانشان را بگیرند
به هر حال از لحظه مرگ مجازاتهاي آنها شروع میشود، نخستین بار با توبیخ و سرزنش فرشتگان پروردگار که مأمور گرفتن
و یک عمر از آنها دم میزدید « آنها میپرسند کجا هستند معبودهایی که غیر از خدا میپرستیدید » ، جانشان هستند رو برو میشوند
و همه چیز خود را نابخردانه در پاي آنها میریختید؟ (قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه میبینند و پندارهایی را که در باره معبودهاي ساختگی داشتند همچون نقش برآب
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا). ) « آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند » : مشاهده میکنند، در پاسخ میگویند
و به این ترتیب خودشان بر » ، اثري از آنها نمیبینیم و هیچ گونه قدرتی بر دفاع از ما ندارند، و تمام عبادات ما براي آنها بیهوده بود
وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ). ) « ضدّ خود گواهی میدهند که کافر بودند
در حالی که راه بازگشت به روي آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات الهی است که بر روح آنها نواخته میشود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 38 ..... ص : 44
(آیه 38 )- درگیري پیشوایان و پیروان گمراه در دوزخ! در آیات گذشته صحنهاي که به هنگام مرگ و بازپرسی فرشتگان قبض
در روز » : ارواح رخ میدهد ترسیم شده بود و در اینجا صحنه برخورد گروههاي اغوا کننده و اغوا شونده را در قیامت شرح میدهد
رستاخیز خداوند به آنها میگوید در صف گروههاي مشابه خود از جن و انس که پیش از شما بودند، قرار گیرید و در آتش داخل
قالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی النَّارِ). ص: 45 ) « شوید
هر » ، هنگامی که همگی در آتش داخل شدند برخوردشان با هم مسلکهایشان شروع میشود، برخوردي عجیب و عبرت انگیز
و او را مسؤول بدبختی خویش میداند (کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّۀٌ لَعَنَتْ « دستهاي که وارد دوزخ میشوند به دیگري لعن و نفرین میکند
أُخْتَها).
هنگامی که همگی با ذلت و خواري در محیط شرر بار دوزخ قرار میگیرند (شکایت آنها به » ، مطلب به همین جا پایان نمیپذیرد
پیشگاه پروردگار از یکدیگر شروع میشود) نخست فریب خوردگان عرضه میدارند: پروردگارا! این اغواگران بودند که ما را
کیفري به خاطر گمراهیشان، و کیفري به خاطر گمراه کردن ما (حَتَّی إِذَا « گمراه ساختند، خدایا عذاب و کیفر آنها را مضاعف کن
ادَّارَکُوا فِیها جَمِیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ).
چرا که «! میفرماید: براي هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است ولی نمیدانید » ولی عجیب این است که خداوند در پاسخ آنها
پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتی بر اغواي مردم نداشتند (قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ).
صفحه 84 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 39 ..... ص : 45
آنها به پیروان خود میگویند شما هیچ تفاوت و برتري بر ما » : (آیه 39 )- در این آیه پاسخ پیشوایان گمراه را چنین نقل میکند که
ندارید، (یعنی اگر ما گفتیم شما تأیید کردید و اگر گام برداشتیم کمک نمودید و اگر ستم نمودیم شما یار و مددکار ما بودید)
قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما کانَ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا ) « بنابراین شما هم در مقابل اعمالتان عذاب دردناك الهی را بچشید
الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 40 ..... ص : 45
(آیه 40 )- بار دیگر قرآن به سراغ سرنوشت افراد متکبر و لجوج یعنی آنها که زیر بار آیات پروردگار نمیروند و در برابر حق
تسلیم نیستند رفته، میگوید:
إِنَّ الَّذِینَ کَ ذَّبُوا ) « کسانی که آیات ما را تکذیب کنند و در برابر آن تکبر ورزند درهاي آسمان به روي آنان گشوده نمیشود »
بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ).
اما مؤمنان، اعمال و ارواحشان ص: 46 » : در حدیثی از امام باقر علیه السّلام چنین میخوانیم
به سوي آسمانها برده میشود و درهاي آسمان به روي آنها گشوده خواهد شد، اما کافر روح و عملش را بالا میبرند تا به آسمان
.« برسد در این هنگام کسی صدا میزند آن را به سوي سجّین (دوزخ) پایین ببرید
وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّۀَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ ) !« آنها وارد بهشت نخواهند شد، تا زمانی که شتر از سوراخ سوزن بگذرد » : سپس اضافه میکند
فِی سَمِّ الْخِیاطِ).
این تعبیر کنایه لطیفی از محال بودن این امر است، که راهی براي ورود افراد بیایمان متکبر در بهشت مطلقا موجود نیست! در پایان
وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُجْرِمِینَ). ) « و این چنین گنهکاران را کیفر میدهیم » ، آیه براي تأکید و توضیح بیشتر اضافه میکند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 41 ..... ص : 46
براي این گونه افراد، بسترهایی از جهنم و » : (آیه 41 )- در این آیه، به قسمتی دیگر از مجازات دردناك آنها اشاره کرده، میگوید
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ). ) « آتش سوزان است و روي آنها پوششهایی از همان آتش سوزان قرار دارد
وَ کَذلِکَ نَجْزِي الظَّالِمِینَ). ) « این چنین ظالمان و ستمگران را کیفر میدهیم » : و باز براي تأکید اضافه میکند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 42 ..... ص : 46
(آیه 42 )- آرامش کامل و سعادت جاویدان! در آیات گذشته بحث از سرنوشت منکران آیات خدا و متکبران و ظالمان بود، در
کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، ... » : اینجا آینده روشن افراد با ایمان را چنین شرح میدهد
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ... ) « اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند
أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّۀِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
ما هیچ کس را جز به » : ولی در میان این جمله یک جمله معترضه که اشاره به پاسخ بسیاري از سؤالات است بیان کرده، میگوید
لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها) ) « اندازه توانائیش تکلیف نمیکنیم
صفحه 85 از 529
.اشاره به این که کسی تصور نکند که قرار گرفتن در صف افراد با ایمان و انجام عمل صالح در دسترس همه کس نیست، زیرا
تکالیف پروردگار به اندازه قدرت ص: 47
افراد است.
این آیه مانند بسیاري دیگر از آیات قرآن، وسیله نجات و سعادت جاویدان را منحصرا ایمان و عمل شایسته معرفی میکند و به این
ترتیب به عقیده خرافی مسیحیان امروز که وسیله نجات را قربانی شدن مسیح در برابر گناهان بشریت میدانند، خط بطلان میکشد،
اصرار قرآن روي مسأله ایمان و عمل صالح در آیات مختلف براي کوبیدن این طرز تفکر و مانند آن است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 43 ..... ص : 47
(آیه 43 )- در این آیه به یکی از مهمترین نعمتهایی که خدا به بهشتیان ارزانی میدارد و مایه آرامش روح و جان آنهاست اشاره
وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ). ) « کینهها و حسدها و دشمنیها را از دل آنها برمیکنیم » : کرده، میگوید
در حقیقت یکی از بزرگترین ناراحتیهاي انسانها در زندگی دنیا که سر چشمه پیکارهاي وسیع اجتماعی میشود و علاوه بر
است. « حسد » و « کینه توزي » خسارتهاي سنگین جانی و مالی آرامش روح را بکلی بر هم میزند، همین
بهشتیان بکلی از بدبختیهاي ناشی از این گونه صفات و عواقب آن برکنارند، آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و
صمیمیت و آرامش زندگی میکنند، و همه از وضع خود راضیند.
از زیر قصرهاي آنها نهرهاي آب » : قرآن پس از ذکر این نعمت روحانی، اشاره به نعمت مادي و جسمانی آنها کرده، میگوید
تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ). ) « جریان دارد
میگویند: حمد و سپاس » سپس رضایت و خشنودي کامل و همه جانبه اهل بهشت را با این جمله منعکس میکند که آنها
وَ) « مخصوص خداوندي است که ما را به این همه نعمت رهنمون شد و اگر خدا ما را راهنمایی نمیکرد، هرگز، هدایت نمییافتیم
قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ).
مسلما فرستادگان » . این توفیق او بود که دست ما را گرفت و از گذرگاههاي زندگی عبور داد و به سر منزل سعادت رسانید
آنها راست میگفتند و ما با چشم خود درستی گفتارشان را هم اکنون میبینیم (لَقَدْ برگزیده تفسیر «! پروردگار ما، حق را آوردند
نمونه، ج 2، ص: 48
جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ)
در این هنگام ندایی برمیخیزد، و این جمله را در گوش جان آنها سر میدهد که این بهشت را به خاطر اعمال پاکتان به ارث ».
وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّۀُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « بردید
سورة الأعراف( 7): آیۀ 44 ..... ص : 48
(آیه 44 )- از این آیه استفاده میشود که بهشتیان و دوزخیان از جایگاه خود میتوانند با یکدیگر سخن بگویند نخست میگوید:
بهشتیان، دوزخیان را مخاطب ساخته و صدا میزنند که ما وعده پروردگار خویش را حق یافتیم، آیا شما هم به آنچه خدا به وسیله »
وَ نادي أَصْحابُ الْجَنَّۀِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَ  قا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ ) «؟ فرستادگانش وعده داده بود، رسیدید
رَبُّکُمْ حَ  قا).
همه را عین حقیقت دیدیم (قالُوا نَعَمْ). « میگویند: آري » در پاسخ
صفحه 86 از 529
در این هنگام ندا دهندهاي در میان آنها ندا در میدهد (آنچنان که صداي او به گوش همگان میرسد) که: » : سپس اضافه میکند
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَۀُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ). ) « لعنت خدا بر ستمگران باد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 45 ..... ص : 48
همانها که مردم را از راه راست باز میداشتند (و با تبلیغات مسموم و زهرآگین » : (آیه 45 )- سپس ستمگران را چنین معرفی میکند
خود، ایجاد شک و تردید در ریشههاي عقاید مردم میکردند) و جاده مستقیم الهی را کج و معوج نشان میدادند، و به سراي دیگر
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ). ) « نیز ایمان نداشتند
این مؤذّن در روایات اسلامی، غالبا به امیر مؤمنان علی علیه السّلام تفسیر شده است.
علیه السّلام نقل میکند که « علی » از « محمّد بن حنفیه » که از دانشمندان اهل سنّت است به سند خود از « ابو القاسم حسکانی » حاکم
و همچنین به سند خود از ابن عباس نقل میکند که علی علیه السّلام در « آن که این ندا را سر میدهد منم » : فرمود: انا ذلک المؤذّن
در آیه شریفه فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ علی علیه السّلام است که این ندا را « مؤذّن » قرآن نامهایی دارد که مردم آنها را نمیدانند، از جمله
سر میدهد و میگوید: الا لعنۀ اللّه علی الّذین ص: 49
.« لعنت خدا بر آنها باد که ولایت مرا تکذیب کردند و حق مرا کوچک شمردند » کذّبوا بولایتی و استخفّوا بحقّی
سورة الأعراف( 7): آیۀ 46 ..... ص : 49
(آیه 46 )- اعراف گذرگاه مهمی به سوي بهشت! در تعقیب بیان سرگذشت بهشتیان و دوزخیان این آیه و سه آیه بعد از آن در باره
که منطقهاي است حد فاصل میان بهشت و دوزخ، با ویژگیهایی که دارد سخن میگوید. « اعراف »
وَ) « میان این دو گروه حجابی قرار دارد » : نخست به حجابی که در میان بهشتیان و دوزخیان کشیده شده است اشاره کرده، میگوید
بَیْنَهُما حِجابٌ).
است که مکان مرتفعی است در میان این دو گروه، که مانع از « اعراف » از آیات بعد چنین استفاده میشود که حجاب مزبور همان
مشاهده یکدیگر میشود، البته کسانی که بر اعراف یعنی قسمتهاي بالاي این مانع مرتفع قرار دارند، هر دو گروه را میتوانند ببینند.
بر اعراف مردانی قرار دارند که هر یک از جهنمیان و دوزخیان را (در جایگاه خود میبینند و) از سیمایشان » : سپس قرآن میگوید
وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلا بِسِیماهُمْ). ) « آنها را میشناسند
بهشتیان را صدا میزنند و میگویند: درود بر شما باد، اما خودشان وارد بهشت » سپس میگوید: مردانی که بر اعراف قرار دارند
وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّۀِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ). ) « نشدهاند، اگرچه بسیار تمایل دارند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 47 ..... ص : 49
اما به هنگامی که به سوي دیگر نگاه میکنند و دوزخیان را در دوزخ میبینند (به درگاه خدا راز و نیاز میکنند و) » -( (آیه 47
وَ إِذا صُ رِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ ) « میگویند: پروردگارا! ما را با جمعیت ستمگران قرار مده
الظَّالِمِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 48 ..... ص : 49
صفحه 87 از 529
و اصحاب اعراف مردانی از دوزخیان را که از چهره و سیمایشان میشناسند صدا میزنند » : (آیه 48 )- در این آیه اضافه میکند که
(و مورد ملامت و سرزنش قرار میدهند که دیدید عاقبت) گردآوري اموال و نفرت در دنیا و تکبر ورزیدن از قبول حقّ، به شما
چه شد آن مالها؟ و کجا رفتند آن ص: 50 « سودي نداد
نفرات؟ و چه نتیجهاي گرفتید از آن همه کبر و خودپرستی؟ (وَ نادي أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنی عَنْکُمْ
جَمْعُکُمْ وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 49 ..... ص : 50
اشاره
(آیه 49 )- بار دیگر با همان زبان ملامت و سرزنش در حالی که اشاره به جمعی از ضعفاي مؤمنان که بر اعراف قرار گرفتهاند
آیا اینها همان کسانی هستند که شما سوگند یاد کردید هیچ گاه خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار » : میکنند، میگویند
أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَۀٍ). ) « نخواهد داد
وارد بهشت شوید نه ترسی بر » : سر انجام رحمت الهی شامل حال این دسته از ضعفاي مؤمنان شده و به آنها خطاب میشود که
ادْخُلُوا الْجَنَّۀَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ). ) « شماست و نه در آنجا غم و اندوهی دارید
چه کسانی هستند؟ ..... ص : 50 « اصحاب اعراف »
گذرگاه سخت و صعب العبوري بر سر راه بهشت سعادت جاویدان « اعراف » از مجموع آیات و روایات چنین استفاده میشود که
است، طبیعی است که افراد نیرومند و قوي یعنی صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور میکنند اما افرادي که خوبی و
بدي را به هم آمیختند در این مسیر وا میمانند.
همچنین طبیعی است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاههاي سخت همانند فرماندهانی که در این گونه موارد در
آخر لشکر راه میروند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف میکنند تا به کمک ضعفاي مؤمنان بشتابند و آنها که شایستگی
نجات را دارند در پرتو امدادشان رهایی یابند.
بنابراین در اعراف، دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانی که در رحمتند و پیشوایان بزرگ (یعنی انبیاء، امامان و صالحان) که
در همه حال یار و یاور ضعیفانند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 50 ..... ص : 50
(آیه 50 )- نعمتهاي بهشتی بر دوزخیان حرام است! پس از آن که بهشتیان و دوزخیان هر کدام در محل مناسب خود مستقر شدند
گفتگوهایی در میان آنها رد و بدل میشود که نتیجه آن مجازات و کیفري است روحانی و معنوي براي دوزخیان، نخست
دوزخیان، بهشتیان را صدا میزنند که (محبت کنید) ص: 51 » : میفرماید
تا عطش سوزان خود را تسکین دهیم و از آلام خود بکاهیم (وَ « و مقداري آب یا از آنچه خدا به شما روزي داده، به ما ببخشید
نادي أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّۀِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ).
صفحه 88 از 529
قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما ) « میگویند: خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است » ولی بلافاصله بهشتیان دست ردّ بر سینه آنها زده، و
عَلَی الْکافِرِینَ).
از آنچه خدا به شما روزي داده) که تعبیري است سر بسته و توأم با یک نوع ابهام نشان میدهد که حتی ) « مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ » -1 جمله
دوزخیان نمیتوانند از ماهیت و انواع نعمتهاي بهشتی آگاه شوند.
خداوند آنها را بر کافران حرام کرده) اشاره به این است که بهشتیان مضایقهاي از ) « إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَی الْکافِرِینَ » -2 جمله
بخشیدن این نعمتها ندارند زیرا نه چیزي از آنها کم میشود و نه در درون سینه، کینهاي نسبت به کسی دارند، ولی وضع دوزخیان
است، همانند محرومیت « تحریم تکوینی » آنچنان است که نمیتوانند از نعمتهاي بهشتی بهره گیرند، این تحریم در حقیقت یک نوع
بسیاري از بیماران از غذاهاي لذیذ و رنگارنگ.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 51 ..... ص : 51
(آیه 51 )- در این آیه سبب محرومیت آنها را تشریح میکند و با ذکر صفات دوزخیان روشن میسازد که این سرنوشت شوم را
« آنها کسانی هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمی و بازي گرفتند » : خودشان براي خویشتن فراهم ساختهاند نخست میگوید
(الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً).
وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا). ) « و زندگی دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت »
این امور سبب شد که آنها در لجنزار شهوات فرو روند و همه چیز حتی رستاخیز را به دست فراموشی بسپارند و گفتار پیامبران و
پس امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد همان گونه که آنها لقاي » : آیات الهی را انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه میکند
فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا ) « چنین روزي را فراموش کردند و همان گونه که آیات ما را انکار نمودند
یَجْحَدُونَ).
ضمنا از این آیه استفاده میشود که نخستین مرحله گمراهی و انحراف آن ص: 52
است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدّي نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمی و بازیچه رفتار کند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 52 ..... ص : 52
(آیه 52 )- این آیه اشاره به این است که محرومیت کفار و سرنوشت شومشان نتیجه کوتاهیها و تقصیرات خودشان است و گر نه از
ناحیه خداوند هیچ گونه کوتاهی در هدایت و رهبري و ابلاغ آیات و بیان درسهاي تربیتی نشده است لذا میگوید: ما در هدایت و
وَ) « کتابی براي آنها فرستادیم که تمام اسرار و رموز آن را با آگاهی کامل تشریح کردیم » راهنمایی آنها چیزي فروگذار نکردیم
لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ).
اگرچه افراد لجوج و خودخواه از آن بیبهره میمانند (هُديً وَ « کتابی که مایه هدایت و موجب رحمت براي ایمان آورندگان بود »
رَحْمَۀً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 53 ..... ص : 52
آیا آنها جز انتظار » : (آیه 53 )- و در این آیه اشاره به طرز تفکر غلط تبهکاران و منحرفان در زمینه هدایتهاي الهی کرده، میگوید
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ). ) ؟« تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهاي الهی) دارند
صفحه 89 از 529
اما چه انتظار نابجایی، زیرا هنگامی که نتایج و سر انجام این وعدههاي الهی را مشاهده کنند، کار از کار گذشته و راهی براي
آن روز که تأویل آنها فرا رسد، کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان » بازگشت باقی نمانده است
و گفتار آنها نیز همه حق بود (یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ). « پروردگار ما حق را آوردند
آیا (امروز) شفیعانی یافت میشوند » : اما در این هنگام در وحشت و اضطراب فرو میروند، و به فکر چارهجویی میافتند و میگویند
فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا). ) ؟« که براي ما شفاعت کنند
یا (اگر شفیعانی براي ما در کار نیست و اصولا شایسته شفاعت نیستیم) آیا ممکن است به عقب باز گردیم و اعمالی غیر آنچه » و
و تسلیم حق و حقیقت باشیم (أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِي کُنَّا نَعْمَلُ). « انجام دادیم انجام دهیم
ولی افسوس! این بیداري بسیار دیر است، نه راه بازگشتی وجود دارد و نه ص: 53
آنها سرمایههاي وجود خود را از دست داده و گرفتار خسران و زیانی شدهاند که تمام وجودشان را » شایستگی شفاعت دارند، زیرا
قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ). ) « در بر میگیرد
و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند » و بر آنها ثابت میشود که بتها و معبودهاي ساختگی آنان در آنجا هیچ گونه نقشی ندارد
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ). ) « همگی از نظرشان گم میشوند
از این آیه استفاده میشود که انسان در اعمال خود مختار و آزاد است و الّا تقاضاي بازگشت به دنیا نمیکرد تا اعمال بد خود را
جبران کند. و نیز استفاده میشود که جهان دیگر جاي انجام عمل و کسب فضیلت و نجات نیست.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 54 ..... ص : 53
اشاره
(آیه 54 )- این آیه معبود حقیقی و واقعی را با ذکر صفات خاصش معرفی میکند، تا آنها که حقیقت جو هستند قبل از فرا رسیدن
معبود و پروردگار شما آن کس است که آسمانها و زمین را در » : رستاخیز در همین جهان او را به روشنی بشناسند، نخست میگوید
نمیتواند باشد. « آفریدگار » کسی جز « معبود » إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ). یعنی ) « شش روز آفرید
آیا جهان در شش روز آفریده شده؟ ..... ص : 53
« ایّام » روزها) و معادل آن در زبانهاي دیگر، پاسخ این سؤال روشن است، زیرا بسیار میشود که ) « ایّام » با توجه به مفهوم وسیع کلمه
به کار میرود. « دورانها » به معنی
بنابراین خداوند مجموعه زمین و آسمان را در شش دوران متوالی آفریده است، هر چند این دورانها گاهی به میلیونها یا میلیاردها
سال بالغ شده است و علم امروز هیچ گونه مطلبی را که مخالف این موضوع باشد بیان نکرده است.
ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ). ) « خداوند پس از آفرینش آسمان و زمین، زمام رهبري آنها را به دست گرفت » : سپس قرآن میگوید
یعنی، نه تنها آفرینش از اوست بلکه اداره و رهبري جهان نیز با او میباشد.
و این پاسخی است به آنها که جهان را در آفرینش نیازمند به خدا میدانند نه ص: 54
در بقا و ادامه هستی.
صفحه 90 از 529
چیست؟ ..... ص : 54 « عرش »
عرش در لغت معانی متعددي دارد از جمله: به معنی سقف یا چیزي است که داراي سقف بوده باشد، و گاهی به معنی تختهاي بلند
همانند تخت سلاطین نیز آمده است.
منظور از آن مجموعه جهان هستی است که در « عرش خدا » ولی هنگامی که در مورد خداوند به کار میرود و گفته میشود
حقیقت تخت حکومت پروردگار محسوب میشود.
کنایه از احاطه کامل پروردگار و تسلط او بر تدبیر امور آسمانها و زمین بعد « اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ » بنابراین در آیه مورد بحث جمله
از خلقت آنهاست.
یُغْشِی ) « اوست که شب را همچون پوششی بر روز میافکند و روشنایی روز را با پردههاي ظلمانی شب میپوشاند » : سپس میفرماید
اللَّیْلَ النَّهارَ).
یَطْلُبُهُ حَثِیثاً). همانند طلبکاري که با سرعت به دنبال ) « شب با سرعت به دنبال روز در حرکت است » : بعد از آن اضافه میکند
بدهکار میدود.
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ ) « اوست که خورشید و ماه و ستارگان را آفریده است، در حالی که همه سر بر فرمان او هستند » : سپس میافزاید
النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ).
آگاه باشید » : پس از ذکر آفرینش جهان هستی و نظام شب و روز و آفرینش ماه و خورشید و ستارگان به عنوان تأکید میگوید
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ). ) « آفرینش و اداره امور جهان هستی تنها به دست اوست
قوانین و نظاماتی است که به فرمان پروردگار بر عالم هستی حکومت میکند « الْأَمْرُ » آفرینش نخستین، و منظور از « الْخَلْقُ » منظور از
و آنها را در مسیر خود رهبري مینماید.
به عبارت دیگر: همان طور که جهان در حدوثش نیازمند به اوست در تدبیر و ادامه حیات و ادارهاش نیز وابسته به او میباشد، و اگر
لحظهاي لطف خدا از آن گرفته شود نظامش بکلی از هم گسسته و نابود میگردد.
پر برکت است خداوندي که پروردگار عالمیان ص: 55 » : و در پایان آیه میفرماید
تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ). ) « است
این جمله بعد از ذکر آفرینش و تدبیر جهان هستی یک نوع ستایش از مقام مقدس پروردگار است که وجودي مبارك، ازلی، ابدي
و سر چشمه همه برکات و نیکیها و خیر مستمر میباشد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 55 ..... ص : 55
(آیه 55 )- شرایط اجابت دعا: آیه قبل با ذکر دلایل روشن این حقیقت را اثبات کرد که شایسته عبودیت و بندگی تنها خداست و به
که جان و روح عبادت است باید در برابر خدا انجام گیرد، نخست میگوید: « دعا و نیایش » دنبال آن در اینجا دستور میدهد که
ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَۀً). ) « پروردگار خود را از روي تضرّع و در پنهانی بخوانید »
دورتر، و به اخلاص نزدیکتر، « ریا » و پنهانی بخوانید براي این است که از « خفیّه » این که در آیه فوق دستور داده شده که خدا را در
و توأم با تمرکز فکر و حضور قلب باشد.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ). ) « او (خداوند) تجاوزکاران را دوست نمیدارد » : و در پایان آیه میفرماید
صفحه 91 از 529
و این جمله معنی وسیعی دارد که هرگونه تجاوز را، اعم از فریاد کشیدن به هنگام دعا، و یا تظاهر و ریاکاري، و یا توجه به غیر خدا
را به هنگام دعا، شامل میشود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 56 ..... ص : 55
در روي زمین فساد مکنید » : (آیه 56 )- در این آیه اشاره به حکمی شده است که در واقع یکی از شرایط تأثیر دعا است، میفرماید
وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْ لاحِها). بنابراین هیچ گاه دعاي افراد مفسد و تبهکار به جایی ) « بعد از آن که اصلاح شده است
نخواهد رسید.
.« زمین فاسد بود و خداوند به وسیله پیامبر اسلام آن را اصلاح کرد » : در روایتی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم
وَ ادْعُوهُ ) « و خدا را با ترس و امید بخوانید » : باز دیگر به مسأله دعا میپردازد و یکی دیگر از شرایط آن را بازگو میکند، میگوید
خَوْفاً وَ طَمَعاً). ص: 56
نه آن چنان از اعمال خود راضی باشید که گمان کنید هیچ نقطه تاریکی در زندگی شما نیست که این خود عامل عقبگرد و سقوط
به سوي او پرواز « امید » و « بیم » است، و نه آن چنان مأیوس باشید که خود را شایسته عفو خدا و اجابت دعا ندانید، بلکه با دو بال
کنید، امید به رحمتش و بیم از مسؤولیتها و لغزشهاي خود.
إِنَّ ) « رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است » : و در پایان آیه براي تأکید بیشتر روي اسباب امیدواري به رحمت خدا، میگوید
رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ).
در این دو آیه اشاره به پنج قسمت از شرایط قبولی دعا شده است: نخست این که از روي تضرع و در پنهانی باشد، دیگر این که از
حدّ اعتدال تجاوز نکند، سوم این که با تولید فساد و تبهکاري همراه نگردد، چهارم این که توأم با بیم و امید متوازن باشد، پنجم این
که با نیکوکاري توأم گردد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 57 ..... ص : 56
یعنی توحید و شناسایی پروردگار از روي اسرار جهان آفرینش شد، و « مبدء » (آیه 57 )- در آیات گذشته اشارههاي مکرر به مسأله
و رستاخیز میشود، تا این دو بحث یکدیگر را تکمیل کنند، و این سیره قرآن است که در بسیاري « معاد » در این آیه اشاره به مسأله
او کسی است که بادها را پیشاپیش باران رحمتش همچون » : را با هم قرین میسازد، نخست میگوید « معاد » و « مبدء » از موارد
وَ هُوَ الَّذِي یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ). ) « بشارت دهندهاي (که از قدوم مسافر عزیزي خبر میدهد) میفرستد
حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا). ) « بادهایی که از اقیانوسها برخاسته و ابرهاي سنگین بار و پر آب را با خود حمل میکند »
و مأموریت آبیاري این تشنگان را به عهده آنها مینهیم « در این موقع آنها را به سوي سرزمینهاي مرده و خشک و سوزان میرانیم »
(سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ).
سپس به کمک این آب انواع میوهها را از خاك » .( فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ ) « و به وسیله آن، آب حیات بخش را در همه جا فرو میفرستیم »
ص: 57 « تیره بیرون میآوریم
(فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ).
و لباس حیات را در اندامشان میپوشانیم (کَ ذلِکَ « این چنین مردگان را از زمین بیرون میآوریم » : و به دنبال آن اضافه میکند
نُخْرِجُ الْمَوْتی).
صفحه 92 از 529
تا شاید » این مثال را براي آن آوردیم که نمونه معاد را در این دنیا که همه سال در برابر چشم شما تکرار میشود به شما نشان دهیم
لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ). ) « متذکر گردید
سورة الأعراف( 7): آیۀ 58 ..... ص : 57
(آیه 58 )- در این آیه براي این که گمان نشود یکنواخت بودن باران دلیل آن است که همه سرزمینها یکسان زنده شوند، و براي
این که روشن گردد، استعدادها و آمادگیهاي متفاوت سبب استفادههاي مختلف از مواهب الهی میشود، میگوید:
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ). ) « سرزمین شیرین و پاکیزه گیاهان پربرکت و مفید و سودمند به اذن پروردگار، از آن میروید »
وَ الَّذِي خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً). ) « اما زمینهاي شورهزار و خبیث و زشت، چیزي جز گیاهان ناچیز و کم ارزش نمیرویاند »
این چنین آیات را براي کسانی که شکرگزارند (و از آن استفاده میکنند و راه هدایت را میپویند) بیان » : و در پایان آیه میفرماید
کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ). ) « میکنیم
براي به ثمر رسیدن یک موضوع، کافی نیست « فاعلیت فاعل » آیه فوق در حقیقت اشاره به یک مسأله مهم است و آن این که تنها
نیز شرط است. « قابلیت قابل » بلکه استعداد و
سورة الأعراف( 7): آیۀ 59 ..... ص : 57
(آیه 59 )- رسالت نوح نخستین پیامبر اولوا العزم: سرگذشت نوح در سورههاي مختلفی از قرآن مانند سوره هود، انبیاء، مؤمنون،
ما نوح را به سوي قومش » : شعراء و نوح مشروحا آمده است، اما در اینجا تنها فهرستی از آن در شش آیه آمده، نخست میفرماید
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ). ) « فرستادیم
پس به آنها گفت: اي قوم » ، نخستین چیزي که او به آنها یادآور شد، همان توجه به حقیقت توحید و نفی هرگونه بت پرستی بود
من! خدا را بپرستید که هیچ ص: 58
فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ). ) « معبودي جز او براي شما نیست
من از عذاب روزي بزرگ بر شما » : نوح پس از بیدار کردن فطرتهاي خفته، آنان را از سر انجام بت پرستی بر حذر داشته و گفت
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « میترسم
ممکن است همان توفان معروف نوح یا مجازات الهی در روز رستاخیز باشد. « روز بزرگ » منظور از مجازات
سورة الأعراف( 7): آیۀ 60 ..... ص : 58
(آیه 60 )- ولی قوم نوح به جاي این که از دعوت اصلاحی این پیامبر بزرگ که توأم با نهایت خیرخواهی بود استقبال کنند، به
جمعی از اشراف و ثروتمندان قوم او (که منافع خود را با بیداري مردم در خطر » آیین توحید بپیوندند و دست از ستم و فساد بردارند
میدیدند، و مذهب او را مانعی بر سر راه هوسرانیها و هوسبازیهاي خویش مشاهده میکردند) صریحا در جواب نوح گفتند: ما تو
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). ) « را در گمراهی آشکار میبینیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 61 ..... ص : 58
گفت: (من نه تنها » در برابر توهین و خشونت آنها با همان لحن آرام و متین و محبتآمیز خود در پاسخ آنها « نوح » -( (آیه 61
صفحه 93 از 529
قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی ) « گمراه نیستم بلکه) هیچ گونه نشانهاي از گمراهی در من وجود ندارد، ولی من فرستاده پروردگار جهانیانم
ضَلالَۀٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
اشاره به این که خدایان پراکندهاي که شما قائل شدهاید همه بیاساس است، پروردگار و ربّ همه جهانیان تنها خداوند یگانه
یکتاست که خالق همه آنها میباشد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 62 ..... ص : 58
أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی). ) « (آیه 62 )- هدف من این است که رسالت پروردگار را انجام داده و دستورات او را به شما برسانم
وَ أَنْصَحُ لَکُمْ). ) « و در این راه از هیچ گونه خیرخواهی فروگذاري نمیکنم »
وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). ) « من چیزهایی از خداوند میدانم که شما نمیدانید » : و در پایان اضافه میکند
این جمله ممکن است جنبه تهدید در برابر مخالفتهاي آنها داشته باشد که من مجازاتهاي دردناکی از خداوند در برابر تبهکاران
سراغ دارم که شما هنوز ص: 59
از آن بیخبرید، و یا اشاره به لطف و رحمت پروردگار باشد که اگر در مسیر اطاعتش گام بگذارید برکات و پاداشهایی از او سراغ
دارم که شما به عظمت و وسعت آن واقف نیستید.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 63 ..... ص : 59
(آیه 63 )- در این آیه گفتار دیگري را از نوح میخوانیم که در برابر اظهار تعجب قوم خود از این که چگونه ممکن است انسانی
آیا تعجب کردهاید که انسانی مأمور ابلاغ رسالت پروردگار گردد و دستورات » : عهدهدار رسالت پروردگار گردد، بیان کرده است
بیدار کننده او بر این انسان نازل شود تا شما را از عواقب سوء اعمالتان برحذر دارد و به آیین پرهیزکاري دعوت کند و تا مشمول
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ). ) « رحمت الهی شوید
یعنی، این موضوع چه جاي تعجب است؟ زیرا یک انسان شایسته، استعداد انجام این رسالت را بهتر از هر موجود دیگر دارد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 64 ..... ص : 59
همه گفتههاي او را تکذیب کردند (و در » ، (آیه 64 )- ولی به جاي این که دعوت چنین رهبر دلسوز و خیرخواه و آگاهی را بپذیرند
برابر دعوتش سر تسلیم فرود نیاوردند، هر چه نوح بیشتر تبلیغ میکرد، آنها بر لجاجت و سرسختی خود میافزودند) و همین سبب
« شد که ما نوح و آنها که با او در کشتی بودند نجات داده و تکذیب کنندگان به آیاتش را گرفتار غرقاب ساخته و هلاك کنیم
(فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
یعنی مردمی بودند کور دل و کورباطن « آنها جمعیت نابینایی بودند » در پایان آیه، دلیل این کیفر سخت را چنین بیان میکند که
که از مشاهده چهره حقیقت محروم بودند (إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً عَمِینَ).
و این کوردلی نتیجه اعمال شوم و لجاجتهاي مستمر خودشان بود، زیرا چشم پوشی مستمر از حقایق، تدریجا چشم تیزبین عقل را
ضعیف کرده و سر انجام نابینا میکند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 65 ..... ص : 59
صفحه 94 از 529
(آیه 65 )- گوشهاي از سرگذشت قوم هود: در تعقیب ذکر رسالت نوح ص: 60
و درسهاي عبرتی که در آن نهفته بود، به سرگذشت یکی دیگر از پیامبران بزرگ یعنی هود و درگیریهاي او با قوم و ملتش
وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً). ) « ما به سوي جمعیت عاد، برادرشان هود را فرستادیم » : میپردازد، نخست میفرماید
زندگی میکردند، از نظر قدرت جسمانی و ثروت ملتی نیرومند و قوي بودند، ولی « یمن » مردمی بودند که در سرزمین « عاد » قوم
انحرافات عقیدهاي مخصوصا بت پرستی و مفاسد اخلاقی در میان آنها غوغا میکرد.
به آنها گفت: اي قوم من! خداوند » سپس میگوید: هود دعوت خود را از مسأله توحید و مبارزه با شرك و بت پرستی شروع کرد و
قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ ) !« یگانه را بپرستید که هیچ معبودي براي شما غیر او نیست، آیا پرهیزگاري را پیشه نمیکنید
غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 66 ..... ص : 60
(آیه 66 )- ولی ثروتمندان از خود راضی (الْمَلَأُ) یعنی کسانی که ظاهر آنها چشم پرکن بود، به هود همان گفتند: که قوم نوح به
اشراف کافر قوم او گفتند ما تو را در سفاهت و سبک مغزي میبینیم و گمان » ، نوح گفته بودند، بلکه نسبت سفاهت نیز به او دادند
قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِی سَفاهَۀٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبِینَ). ) !« میکنیم تو از دروغگویان باشی
سورة الأعراف( 7): آیۀ 67 ..... ص : 60
(آیه 67 )- اما هود با وقار و ادبی که مخصوص پیامبران و رهبران راستین و پاك است، بیآنکه از گفته آنان عصبانی و یا دلسرد و
گفت: اي جمعیت من! هیچ گونه سفاهتی در من نیست و وضع رفتار و گفتار من بهترین دلیل بر سرمایههاي عقلانی » ، مأیوس گردد
قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفاهَۀٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « من است، من فرستاده پروردگار جهانیانم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 68 ..... ص : 60
أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ ) « رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و من خیرخواه امینی براي شما هستم » : (آیه 68 )- هود اضافه کرد
رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 69 ..... ص : 60
(آیه 69 )- سپس هود در برابر افرادي که از بعثت یک انسان به عنوان پیامبر در تعجب بودند به همان مطلبی اشاره میکند که نوح
پیامبر نیز به قوم خود گفته بود ص: 61
آیا تعجب میکنید که از طرف پروردگار به فردي از شما وحی شود، تا شما را از کیفرهایی که به خاطر اعمالتان در » : و آن این که
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ). ) «! پیش دارید بیم دهد
سپس براي تحریک عواطف خفته آنها و برانگیختن حس شکرگزاري در درون جانشان قسمتی از نعمتهاي پروردگار را، براي آنان
شرح میدهد، میگوید:
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ). و هنگامی که آنها بر ) « به خاطر بیاورید که خداوند شما را جانشینان قوم نوح قرار داد »
صفحه 95 از 529
اثر طغیانشان به وسیله توفان نابود شدند، سرزمینهاي وسیع و گسترده آنان را با تمام نعمتهایی که داشتند در اختیار شما قرار داد.
وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَۀً). ) « و شما را از جهت خلقت (جسمانی) گسترش (و قدرت) داد » به علاوه
سورة الأعراف( 7): آیۀ 70 ..... ص : 61
(آیه 70 )- اما در مقابل این اندرزها و راهنماییهاي منطقی و یادآوري نعمتهاي الهی آنها که منافع مادي خود را در خطر میدیدند و
گفتند: آیا به سراغ ما آمدهاي که تنها خداي » قبول دعوت او را مانع هوسبازیهاي خویش میدانستند، در مقام مخالفت برآمده و
نه هرگز چنین چیزي، ممکن نیست (قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ ؟« یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما میپرستیدند، رها کنیم
نَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا).
اگر راست » : را بکلی از خود قطع کنند و به اصطلاح حرف آخر را به او زده باشند گفتند « هود » و سر انجام براي این که امید
میگویی (و عذابها و مجازاتهایی را که به ما وعده میدهی حقیقت دارد) هر چه زودتر آنها را به سراغ ما بفرست و ما را محو و
فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). ) !« نابود کن
یعنی ما کمترین واهمهاي از تهدیدهاي تو نداریم.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 71 ..... ص : 61
(آیه 71 )- هنگامی که سخن به اینجا رسید و آخرین حرف خود را که نشانه امتناع کامل از قبول دعوت هود بود زدند و او بکلی از
به آنها گفت: اکنون که چنین است بدانید عذاب و کیفر خشم خدا بر شما مسلّما واقع برگزیده تفسیر » ، هدایت آنان مأیوس شد
نمونه، ج 2، ص: 62
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ). ) « خواهد شد
آیا شما با من در مورد چیزهایی که از الوهیت جز » : سپس براي این که گفتار آنها در باره بتها بدون پاسخ نماند، اضافه میکند
نامی بیاثر ندارند و شما و پدرانتان اسم خدا بر آنها گذاردهاید و به دروغ آثار و خاصیتهایی براي آنها قائل شدهاید، به مجادله
أَ تُجادِلُونَنِی فِی أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ ) « برخاستهاید، در حالی که هیچ گونه فرمان و حجتی خدا در این باره نازل نکرده است
آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ).
فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ). شما در ) « اکنون که چنین است شما در انتظار بمانید من هم با شما انتظار میکشم » : سپس گفت
این انتظار باشید که بتها یاریتان کنند و من در انتظارم که عذاب دردناك الهی بر شما فرود آید آینده نشان خواهد داد کدامیک از
این دو انتظار به حقیقت نزدیکتر خواهد بود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 72 ..... ص : 62
ما هود و کسانی را که با او بودند به » : (آیه 72 )- در این آیه سر انجام کار این قوم لجوج در عبارت کوتاهی چنین بیان شده است
لطف و رحمت خود، رهایی بخشیدیم، و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و حاضر نبودند در برابر حق تسلیم شوند، قطع
فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَۀٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ ما کانُوا مُؤْمِنِینَ). ) « و نابود ساختیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 73 ..... ص : 62
صفحه 96 از 529
که در یک منطقه « ثمود » پیامبر بزرگ خدا در میان قوم « صالح » (آیه 73 )- سرگذشت عبرت انگیز قوم ثمود! از این به بعد به قیام
وَ) « ما به سوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم » : کوهستانی میان حجاز و شام زندگی میکردند اشاره شده، نخست میگوید
إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً).
پیامبر آنان صالح نیز همانند سایر پیامبران، نخستین گام را در راه هدایت آنها از مسأله توحید و یکتاپرستی برداشت و به آنها
قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ). ) « گفت: اي قوم من! خداوند یگانه را پرستش کنید که معبودي جز او ندارید »
بیّنه و دلیل روشن از ص: 63 » ، سپس اضافه نمود: من بدون دلیل چیزي نمیگویم
قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَۀٌ مِنْ ) « طرف پروردگارتان براي شما آمده است و این همان شتري است که خداوند براي شما معجزه قرار داده است
رَبِّکُمْ هذِهِ ناقَۀُ اللَّهِ لَکُمْ آیَۀً).
او را به حال خود واگذارید و بگذارید در زمین خدا به چرا بپردازد، و به او آزار مرسانید که عذاب » : سپس به آنها میگوید
فَذَرُوها تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « دردناکی شما را فرا خواهد گرفت
سورة الأعراف( 7): آیۀ 74 ..... ص : 63
به خاطر داشته باشید که خداوند شما را جانشینان در روي زمین بعد از قوم عاد قرار داد، و در آن » : (آیه 74 )- در این آیه میگوید
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ). ) « مستقر ساخت
یعنی از یک سو نعمتهاي فراوان الهی را فراموش نکنید و از سوي دیگر توجه داشته باشید که پیش از شما اقوام طغیانگري مانند قوم
عاد بودند که بر اثر مخالفتهایشان به عذاب الهی گرفتار شدند و نابود گردیدند.
سپس روي بعضی از نعمتها و امکانات خداداد قوم ثمود تکیه کرده، میگوید: شما در سرزمینی زندگی دارید که هم دشتهاي
« در دشتهایش قصرها براي خود بنا میکنید و در کوهها براي خود خانهها میتراشید » مسطح با خاکهاي مساعد و آماده که
(تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً).
فَاذْکُرُوا آلاءَ ) « این همه نعمتهاي فراوان خدا را یادآور شوید و در زمین فساد نکنید و کفران نعمت ننمایید » : و در پایان آیه میگوید
اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 75 ..... ص : 63
(آیه 75 )- باز ملاحظه میکنیم که جمعیت اشراف و ثروتمندان خوش ظاهر و بد باطن سر رشته مخالفت با این پیامبر بزرگ الهی
این جمعیت اشرافی و متکبر از قوم صالح به افرادي از مستضعفان که ایمان » : را به دست گرفتند و همان طور که قرآن میگوید
قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ ) « آورده بودند گفتند: آیا به راستی شما میدانید که صالح از طرف خداوند براي راهنمایی ما فرستاده شده است
اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ).
ولی به زودي با پاسخ قاطع آنان که حکایت از تصمیم و اراده قوي میکرد ص: 64
گفتند: ما نه تنها میدانیم صالح فرستاده خداست بلکه) ما به آنچه او مأموریت » رو برو شدند و این پاسخ را از آنان شنیدند که
قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ). ) « دارد، و دعوت به سوي آن میکند، ایمان آوردهایم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 76 ..... ص : 64
صفحه 97 از 529
این مغروران متکبر (دست از کار خود برنداشته و مجددا براي تضعیف روحیه جمعیت مؤمنان) گفتند: ما به آنچه شما » -( (آیه 76
قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ). ) « ایمان آوردهاید کافریم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 77 ..... ص : 64
(آیه 77 )- هنگامی که ثروتمندان متکبر و خودخواه از ایجاد تزلزل در پایههاي ایمان تودههاي مردم با ایمان مأیوس شدند، و از
که معجزه صالح محسوب میشد، سمپاشیهاي آنها به جایی نمیرسد، تصمیم به نابود کردن « ناقه » سوي دیگر میدیدند با وجود
فَعَقَرُوا النَّاقَۀَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ). ) « آن را پی کردند و کشتند و از فرمان خدا سر برتافتند » ناقه گرفتند، و قبل از هر چیز
گفتند: » و به این نیز قناعت نکردند بلکه به سراغ صالح آمدند و صریحا به او
وَ قالُوا یا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ ) « اي صالح! اگر تو فرستاده خدا هستی هر چه زودتر عذاب الهی را به سراغ ما بفرست
الْمُرْسَلِینَ).
و مؤمنان بود. « صالح » این سخن در حقیقت برپا ساختن یک نوع جنگ اعصاب در مقابل صالح و براي تضعیف روحیه
سورة الأعراف( 7): آیۀ 78 ..... ص : 64
اشاره
(آیه 78 )- هنگامی که آنها ستیزهجویی و طغیانگري را به آخر رساندند و آخرین بارقه آمادگی ایمان را در وجود خود خاموش
ساختند، مجازات الهی که طبق قانون انتخاب اصلح و از میان بردن موجودات فاسد و مفسد صورت میگیرد به سراغ آنها آمد و
آن چنان زمین لرزهاي قصرها و خانههاي مستحکمشان را تکان داد و فرو ریخت (و زندگی پرزرق و برق آنها را در هم کوبید) که »
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَۀُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ). ) « صبحگاهان تنها جسم بیجان آنها در خانههایشان باقی مانده بود
قوم ثمود به چه وسیله نابود شدند؟ ..... ص : 64
از آیه فوق استفاده میشود که ص: 65
وسیله نابودي این قوم سرکش، زلزله بود، اما از آیه 13 سوره فصلت بر میآید که صاعقه آنها را نابود کرد، و در آیه 5 سوره حاقه
میخوانیم به وسیله یک عامل ویرانگر (طاغیه) از میان رفتند. باید بگوییم این هر سه عامل به یک چیز بازگشت میکنند، یعنی
به معنی موجودي است که از حد خود تجاوز « طاغیه » نخست صاعقه تولید میشود و به دنبال آن زمین لرزه به وجود میآید، و اما
کند و این هم، با زلزله سازگار است و هم با صاعقه، بنابراین تضادي در میان آیات نیست.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 79 ..... ص : 65
بعد از این جریان صالح از آنها روي برتافت و به آنها گفت: من حق رسالت پروردگارم را ادا » : (آیه 79 )- در این آیه میگوید
فَتَوَلَّی ) « کردم و آنچه گفتنی بود به شما گفتم و از نصیحت و خیرخواهی کوتاهی نکردم، لکن شما خیرخواهان را دوست ندارید
عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَۀَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ).
صفحه 98 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 80 ..... ص : 65
(آیه 80 )- سرنوشت دردناك قوم لوط: قرآن، صحنه عبرت انگیز دیگري از سرگذشت پیامبران را بازگو میکند و هدف آیات
و قوم اوست. « لوط » پیشین را تعقیب و تکمیل مینماید، و آن سرگذشت پیامبر بزرگ خدا
به خاطر بیاورید لوط پیامبر را هنگامی که به قوم خود گفت: آیا شما عمل زشت و ننگینی انجام میدهید که » : نخست میگوید
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَۀَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ). ) ؟« احدي از جهانیان تاکنون مرتکب آن نشده است
سورة الأعراف( 7): آیۀ 81 ..... ص : 65
شما از روي شهوت به » : (آیه 81 )- در این آیه گناهی را که در آیه قبل بطور سر بسته ذکر شده بود، تشریح میکند و میگوید
إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ). ) « سراغ مردان میروید، و از زنان صرف نظر میکنید
چه انحرافی از این بدتر و بالاتر که وسیله تولید نسل را که آمیزش زن و مرد است و خداوند آن را بطور غریزي در هر انسانی قرار
بروند کاري که اصولا برخلاف فطرت و ساختمان طبیعی جسم و روح انسان و غریزه تحریف « جنس موافق » داده، رها کنند، و سراغ
بلکه ص: 66 » : نایافته اوست. و در پایان آیه به عنوان تأکید میگوید
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ). یعنی از حدود الهی قدم بیرون گذارده و در سنگلاخ انحراف و تجاوز از مرز ) « شما جمعیت اسراف کارید
فطرت سرگردان شدهاید.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 82 ..... ص : 66
از آنها هیچ گونه جوابی در برابر دعوت این » : (آیه 82 )- در این آیه اشاره به جواب لجوجانه و غیر منطقی قوم لوط کرده، میگوید
پیامبر خیرخواه و دلسوز و مصلح نداشتند جز این که با خشم و عصبانیت گفتند: لوط و پیروان او را از شهر خود بیرون کنید
و نه تنها با ما هم صدا نمیشوند، بلکه مزاحم ما نیز !« (گناهشان چیست؟ گناهشان این است) که مردمی پاکند و گناه نمیکنند
هستند! (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).
وجود دارد، که قوم لوط میخواستند این پیامبر و پیروانش را متهم به تظاهر و « إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ » این احتمال نیز در تفسیر جمله
ریاکاري کنند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 83 ..... ص : 66
(آیه 83 )- با توجه به آنچه در سه آیه فوق بیان شد، هر داور منصفی میتواند حکم محکومیت چنین قوم و ملتی را صادر کند.
چون کار به اینجا رسید ما لوط و پیروان واقعی و خاندانش را که پاکدامن بودند، نجات » : لذا در این آیه خداوند میفرماید
زیرا او هم از نظر عقیده و آیین و مذهب با آنان هماهنگ بود « بخشیدیم جز همسرش که او را در میان قوم تبهکار رها ساختیم
(فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 84 ..... ص : 66
صفحه 99 از 529
ما بارانی بر آنها » : (آیه 84 )- در این آیه اشاره بسیار کوتاه و پرمعنی به مجازات شدید و وحشتناك این قوم کرده، میگوید
اما چه بارانی؟! بارانی از سنگ که آنها را در هم میکوبید و نابود میکرد (وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً). « فرستادیم
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُجْرِمِینَ). ) « اکنون تماشا کن ببین سر انجام کار مجرمان به کجا کشید »
گرچه روي سخن در اینجا به پیامبر است اما پیداست که هدف عبرت گرفتن همه افراد با ایمان میباشد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 85 ..... ص : 66
میرسید، به سوي اهل مدین مبعوث « ابراهیم » (آیه 85 )- رسالت شعیب در مدین: شعیب که نسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به
از ص: 67 « مدین » ، گردید
شهرهاي شام بود و مردمی تجارت پیشه و مرفّه داشت، که در میان آنها بت پرستی و همچنین تقلب و کم فروشی در معامله کاملا
آمده است. « شعرا » و « هود » در سورههاي متعددي از قرآن مخصوصا سوره « مدین » رایج بود- شرح درگیري این پیامبر بزرگ با اهل
وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً). ) « ما به سوي مردم مدین، برادر آنها شعیب را فرستادیم » : در این آیه خداوند میفرماید
صدا زد اي قوم من! خداوند یگانه » سپس اضافه میکند که شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مسأله توحید شروع کرد و
قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ). ) « را بپرستید که هیچ معبودي جز او براي شما نیست
نیز اثبات شده « دلایل روشنی که از طرف خداوند براي شما آمده » و گفت این حکم علاوه بر این که فرمان عقل است به وسیله
است (قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَۀٌ مِنْ رَبِّکُمْ).
پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعی و اخلاقی و اقتصادي آنها برخاسته نخست آنان را که آلوده کم فروشی و
حق پیمانه و وزن را ادا » تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز میدارد و میگوید: اکنون که راه خدا براي شما آشکار شده
فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ). ) « کنید و از حقوق مردم چیزي کم نگذارید
در روي زمین بعد از آن که (در پرتو ایمان و کوششهاي انبیاء) » : سپس به یکی دیگر از کارهاي خلاف آنها اشاره کرده، میگوید
وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها). ) « اصلاح شده است، فساد نکنید
مسلم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقی یا بیایمانی یا ناامنی، هیچ کس بهرهاي نمیگیرد، لذا در آخر آیه اضافه میکند:
ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « این به سود شماست اگر ایمان داشته باشید »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 86 ..... ص : 67
شما بر سر راه مردم با ایمان ننشینید و آنها » : (آیه 86 )- در این آیه به چهارمین نصیحت شعیب، اشاره شده است، آنجا که میگوید
را تهدید نکنید و مانع راه ص: 68
وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِ راطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ ) « خدا نشوید و با القاي شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید
عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً).
و به خاطر » : و در پایان آیه پنجمین نصیحت شعیب که یادآوري نعمتهاي پروردگار براي تحریک حسّ شکرگزاري آنهاست آمده
وَ اذْکُرُوا إِذْ ) « بیاورید هنگامی که افراد کمی بودید سپس خداوند جمعیت شما را زیاد کرد و نیروي انسانی شما را فزونتر ساخت
کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ).
از جمله فوق استفاده میشود که در اکثر موارد کثرت نفرات، میتواند سر چشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد.
صفحه 100 از 529
و به دنبال آنها گام برندارید (وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ « و نیز خوب بنگرید که سر انجام کار مفسدان به کجا منتهی شد »
الْمُفْسِدِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 87 ..... ص : 68
اگر طایفهاي از شما به » : (آیه 87 )- در این آیه که در واقع پاسخی است به بعضی از گفتههاي مؤمنان و کافران، شعیب میگوید
آنچه من مبعوث شدهام ایمان آورده و جمعیت دیگري ایمان نیاوردهاند (نباید موجب غرور کافران و یأس مؤمنان گردد) شما صبر
وَ إِنْ کانَ طائِفَۀٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَۀٌ لَمْ یُؤْمِنُوا ) « کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است
فَاصْبِرُوا حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ). یعنی، آینده نشان خواهد داد، چه کسانی بر حق بودهاند و چه کسانی بر باطل.
آغاز جزء